ترنین می نویسد. در طول دو دهه گذشته، اوراسیا برای اولین بار تحت سلطه قدرتی خارج از این قاره بزرگ قرار گرفته است. در غرب اوراسیا، ناتو به رهبری ایالات متحده دستخوش تغییرات عمده ای شد و هفت عضو جدید را در دریای سیاه و دریای آدریاتیک، بین دریای بالتیک پذیرفت.
انقلاب های رنگی تحت حمایت و هدایت ایالات متحده؛ در تلاش برای رسیدن به این هدف، ابتدا در گرجستان و سپس در اوکراین، این کشورها مجبور شدند به ناتو بپیوندند.
پس از سرکوب جنبش طالبان افغانستان، نیروهای آمریکایی در کابل مستقر شدند و توسط پایگاه های نظامی آمریکا در کشورهای همسایه آسیای مرکزی مانند ازبکستان و قرقیزستان حمایت شدند.
چین، یکی از قدرت های بزرگ در اوراسیا، در حال ادغام در اقتصاد جهانی بود. جایی که «توافق واشنگتن» هنوز پابرجا بود. این توافقنامه یک پیمان سیاسی-اقتصادی است که توسط نهادهای مستقر در واشنگتن مانند صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و خزانه داری ایالات متحده برای کشورهای در حال توسعه در بحران ترویج می شود.
در همین حال، آخرین بقایای فابیانیسم در هند رو به نابودی بود. انجمن فابیان یک سازمان سوسیالیستی بریتانیایی است که هدف آن ترویج سوسیالیسم از طریق روشهای اصلاحطلبانه و مترقی است. این ارتباط در سیاست دولتهایی که پس از استعمارزدایی بریتانیا بهویژه هند و سنگاپور به وجود آمدند مؤثر واقع شد. پس از آن، هند که مایل به پذیرش جهانی شدن بود، روابط با آمریکا را در اولویت قرار داد.
روسیه که از فروپاشی اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی ناشی از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در حال بهبود بود، همچنان امیدوار بود که با ایالات متحده و ناتو یک مشارکت استراتژیک برقرار کند.
دیمیتری ترنین در ادامه این مقاله می نویسد که قدرت آمریکا در اوج بود و واشنگتن به معنای واقعی کلمه دنیا را در دست داشت. ایالات متحده؛ تنها قدرتی که در تاریخ توانست به موقعیت تسلط جهانی دست یابد و هیچ بازیگر اصلی دیگری آن را به چالش نکشاند، سوء استفاده از قدرت خود بود.
حداقل در ابتدا، به جای سازماندهی یک نظم چندقطبی واقعی بر اساس شناخت متقابل منافع اصلی هر کشور، ایالات متحده شروع به افزایش هژمونی انحصاری و فراگیر خود به روش فرانکلین روزولت کرد.
با هر قدمی به سوی گسترش خزنده ناتو در شرق، واشنگتن فشار بیشتری بر روسیه وارد کرده است که منجر به کنترل تسلیحاتی مسکو و فروپاشی توافق هسته ای تهران می شود. این کشور همچنین به تحریک مداوم چین علیه تایوان در حالی که جنگ تجاری و فناوری علیه پکن را برای مهار رقیب اصلی اقتصادی خود به راه انداخته است، ادامه داده است.
رنسانس شرق
در عین حال؛ روسیه، هند و چین، سه کشور پیشرو غیر غربی در اوراسیا، و همچنین بسیاری از بازیگران مستقل مهم در این قاره، به رشد اقتصادی خود ادامه دادند و همکاری خود را تقویت کردند.
آنها در حال حاضر بزرگترین اقتصادهای جهان از نظر قدرت خرید هستند. چین حدود ده سال است که ابتکار کمربند و جاده بزرگتر را ترویج کرده است. هند نیز شروع به کاوش و سپس گسترش نقش جهانی خود کرده است. در همین حال، روسیه و چهار جمهوری دیگر شوروی سابق اتحادیه اقتصادی اوراسیا را ایجاد کردند و مسکو، پکن، دهلی و برازیلیا نیز بریکس را تشکیل دادند.
امسال برای اولین بار سران ایران، مصر، اتیوپی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی در نشست بریکس در کازان روسیه شرکت کردند.
یکی دیگر از نهادهای مهم اوراسیا، سازمان همکاری شانگهای است که در ابتدا به عنوان یک مجمع برای چین، روسیه و کشورهای آسیای مرکزی آغاز به کار کرد. این سازمان اکنون شامل هند، پاکستان و ایران است و بلاروس نیز به زودی به آن ملحق خواهد شد.
تعدادی دیگر از کشورهای اوراسیا، از ترکیه گرفته تا تایلند و مغولستان، تمایل خود را برای پیوستن به بریکس یا سازمان همکاری شانگهای ابراز کرده اند.
واشنگتن باید با این روند در میان اعضایی که به طور فزاینده ای اکثریت جهانی می نامیم مقابله کند. این سازمان شهرت ناتو را در منطقه هند و اقیانوس آرام ارتقا داد، اتحادهای دوجانبه و سه جانبه دوران جنگ سرد خود را در غرب اقیانوس آرام تقویت کرد و اتحاد جدیدی به نام AUKUS (پیمان امنیتی سه جانبه استرالیا-ایالات متحده-بریتانیا) ایجاد کرد. در اقیانوس آرام جنوبی تاسیس شد.
آمریکایی ها همچنین به دنبال حمایت از هند برای تبدیل آن به کشوری کلیدی در G4 هستند. همه این اتحادهای چندگانه کاملاً تحت کنترل ایالات متحده هستند و به منظور مهار و بازدارندگی دشمنان اصلی شناسایی شده توسط واشنگتن و با هدف اصلی دفاع از موقعیت مسلط آمریکا اجرا می شوند. این کشورها چین، روسیه، ایران و کره شمالی هستند.
کثرت گرایی در مقابل یکجانبه گرایی
در مقابل این اتحادها، نه برجام و نه سازمان همکاری شانگهای تحت سلطه یک قدرت واحد یا سه گانه کشورها نیستند. گسترش اخیر بریکس همچنین نشان می دهد که نمی خواهد کپی G7 به عنوان یک گروه رهبری نخبه برای جهان غیرغربی باشد.
سازمان همکاری شانگهای متشکل از حداقل چهار قدرت هستهای است که هر کدام یک سیاست خارجی کاملا مستقل را دنبال میکنند که با الهام از شیوهای متمایز از تفکر استراتژیک و در خدمت مجموعهای از منافع ملی به وضوح تعریف شده است.
فرهنگ دیپلماتیک کشورهای بریکس و سازمان شانگهای با برابری حاکمیتی، گفتگو و احترام به منافع ملی و ارزشهای تمدنی نشان داده میشود. نه کشورهای بریکس و نه سازمان همکاری شانگهای آشکارا ضد آمریکایی یا ضد غربی نیستند.
تمرکز اصلی آنها بر مسائل داخلی و نه خارجی است.
البته روسیه، چین، هند، ایران و سایر کشورها بر تجارت بدون دخالت خارجی اصرار دارند. برخلاف کشورهایی که هزاران کیلومتر دورتر هستند، آنها نمی خواهند اوراسیا را کنترل کنند.
نگرانی اصلی روسیه در مورد اوکراین امنیت ملی بود نه تشکیل امپراتوری. با این حال، آمریکایی ها دلایل خوبی برای ترس از تسلط روسیه بر اوکراین دارند.
این امر ضربه سنگینی به موقعیت رهبری آنها در بلوک غرب و همچنین نقش مسلط باقی مانده آنها در بقیه جهان خواهد زد. واشنگتن این موضوع را آسان نمی داند و تمام تلاش خود را برای مقابله با آن انجام خواهد داد.
گذشته از 16000 تحریم اعمال شده علیه روسیه و صدها میلیارد دلار هزینه شده برای جنگ در اوکراین، ایالات متحده و حامیان آن نیز تلاش خواهند کرد تا بین کشورهای عضو بریکس یا سازمان همکاری شانگهای شکاف ایجاد کنند. تغییر نگرش داخلی رهبران شغلی که آنها با تجربه و مجهز هستند.
موضوع آشکار دیگری که ایالات متحده روی آن تمرکز خواهد کرد، روابط چین و هند است که می تواند به آن فرصت دهد تا دهلی را در مقابل پکن قرار دهد و هند و روسیه را بیشتر تضعیف کند.
آنها تاکنون موفق نشده اند. هندی ها برای توسعه کامل پتانسیل عظیم کشورشان به سرمایه گذاری خارجی و پیشرفت فناوری نیاز دارند. آنها کشور خود را یک ابرقدرت می دانند نه ابزاری برای استفاده در برنامه های دیگر کشورها. با افزایش سریع عزت نفس هندی ها، تصور اینکه دهلی از دستورات واشنگتن پیروی کند دشوار است.
دیمیتری ترنین در پایان این مقاله نوشت که کشورهای اوراسیا از دستیابی روسیه به اهداف خود در اوکراین نمی ترسند. محیط امنیتی مشترکی که در سازمان همکاری شانگهای ایجاد می شود، این قاره را هم از نظر استراتژیک در روابط با قدرت های بزرگ و هم از نظر سیستم های امنیتی منطقه ای یا خطرات تروریسم با ثبات تر می کند.
ترتیبات مالی جدید در بریکس تراکنش های بدون دلار بین اعضا را امن تر می کند. تدارکات جدید فرا اوراسیا می تواند ارتباط بهتری را در سراسر بزرگ ترین و دشوارترین قاره های جهان فراهم کند.
در نهایت، کشورهای اروپای غربی باید بین ماندن در مدار ایالات متحده در حال انحطاط یا دسترسی به دنیای گسترده و پویا شرق جدید یکی را انتخاب کنند.
jahannews به نقل از یستا
مطالب مرتبط
افغانستان و ایران تفاهمنامه اتصال شبکههای اینترنت امضا کردند
آیا مدارس اصفهان فردا چهارشنبه (۵ دی ۱۴۰۳) تعطیل است؟
خروج نیروهای فرانسوی از جمهوری چاد (یکم دی ۱۴۰۳)