روایتی از بصیرت و ادب حضرت عباس (ع)

به گزارش سایت یستا به نقل از مهر، آقای مصطفی سوادکوهی گفت: تاسوعا خود روز عاشورا است اما با این تفاوت که در روز نهم جماع و دهمین روز تقرب به درگاه الهی است. ، تاسوعا روز عاشورا است. سفر عاشورا بر خلاف تصور رایج، دیوار به دیوار نیست.

وی تاسوعا را فرصتی برای نمازگزارانی دانست که پیشانی خود را به خاک می مالیدند و گفت: راه هدایت را شریعت پیامبر و حجت خدا برای جاه طلبی های دنیوی مسدود کرده است.

وی ادامه داد: ابتدا لشکر عمر سعد به دستور یزید رسید که شماره آن نوشته شد تا اینکه در زمان حمله برند و واقعه دوم حفاظت نامه به قمر منیر بنی هاشم و یارانش ارائه شد. سه برادر
این کارشناس مذهبی با اشاره به اینکه وقتی امان نامه را اعلام کرد، ارباب ادب سکوت کرد، افزود: عباس تا زنده بود جز به اذن امام زمانش صحبت نکرد و آن جامه بود. اطاعت و بصیرت

سوادکوهی تصریح کرد: با اذن اباعبدالله لب به صحبت گشود اما امین ناامید شد حادثه سوم که از مهم ترین اتفاقات آبادی است، غروب آفتاب بود که دل ها را سخت می کند و نفس می کشد. آهسته. تدریجی.

فرمود: قوم خدا علیهما السلام در پریشانی و اضطراب به سر می برند، اما دلهای تشنه مانند مستی عبادت است، تشنه است اما تشنه آب نیست، تشنه وصل بنده است. نبی – پیامبر.

این کارشناس مذهبی خاطرنشان کرد: خطیب علمدار «مورچه به خودی» یک عالم به حسین می گوید «جانم فدای توست»، حسین به ابوالفضل می گوید: «جانم فدای توست». کتاب کلمات برای دلهای پاک و آماده

سودکوهی نوشت: گفت: به دشمن بگو شب را به آنها بده تا من نماز بخوانم و عبادت کنم، گفت تا تاریکی شود، هر که می خواهد برود، اما دور برو تا صدایم را نشنوی.

وی خاطرنشان کرد: در لشکر حجت الله آن شب شادی و اشک شوق و عبادت ذات پاک لشکر دشمن جاری شد و نفهمیدند که آخرین تاریخ درخواست از امام پس از دیگری دارد که همان حسرت بود. عمر سعد و سپاهش.

این کارشناس مذهبی افزود: در واقع امام یک شب به آنها مهلت داد تا فکر و اندیشه کنند، شاید از دشمنی با دین و حجت خدا دست بردارند، اما امنیت غفلت و خواسته های دنیوی را درک نکردند و در همان موقع به دلیل عدم درک آنها، فردای آن روز به مقام عصمت و حکومت شهر خود هجوم آوردند.

سوادیکوهی گفت، آنها به خوبی می دانستند که قرار است چه کسی را بکشند، اما سهل انگاری و طمع ثروت و موقعیت، ارتش عمر سعد را از اقدام گستاخانه باز داشت. بله تاسو یک روز حتی خدا دارد.

در پایان تأیید می کند که عاشورا از نصف روز نمی گذرد و می گوید: روزی آن دو عاشق به هم می پیوندند و لشکر تهاجم بر او تمام می شود، ای عبدالله پس از آن می فهمی خیلی دیر عاشورا می‌فهمد، چون عاشورا نصف روز می‌گذرد، ما تشنه‌ایم و حیرت‌زده‌ایم از آب.