مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

اولین شهید بنی هاشم درایت حضرت علی اکبر(ع) برای رسیدن به شهادت جوان امروز باید کدام الگو را از علی‌اکبر(ع) بگیرد؟ +بسته عزاداری

اولین شهید بنی هاشم درایت حضرت علی اکبر(ع) برای رسیدن به شهادت جوان امروز باید کدام الگو را از علی‌اکبر(ع) بگیرد؟ +بسته عزاداری

تبلیغات بنری



مجموعه فرهنگ یستا : اولین شهید از بنی هاشم فرزند ارشد اباعبدالله الحسین (علیه السلام) حضرت علی اکبر (علیه السلام) است. مادرش لیلا و کنیه اش ابوالحسن است و در یازدهم شعبان سال 33 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد. 26 یا 27 سالش بود که شهید شد.

حضرت علی اکبر (علیه السلام) در سه بعد وجودی به پیامبر شباهت داشت; شخصیت، خلق و خو، گفتار و گفتگو. قد و شجاعت و وقار و ادب رشید او را مانند یک بی گناه جلوه می داد. در زیبایی معنوی و اخلاقی، خلاصه و عصاره همه فضایل بود. حضرت علی بزرگ (علیه السلام) از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا همنشین پدر بزرگوارشان بود. سخاوت، خوش اخلاقی، میهمان نوازی و کمک به نیازمندان از صفات حضرت علی اعظم (علیه السلام) از دوران جوانی بود و مورد تمجید شاعران قرار گرفت. حتی معاویه، دشمن سرسخت اهل بیت، او را بیش از هرکسی به خلافت سزاوار می دانست.

حضرت علی اکبر (علیه السلام) همراه با عمویش الرشید ابوالفضل العباس (علیه السلام) بزرگترین یاور پدرش بود. او و عمویش ابوالفضل علیه السلام وظیفه آوردن آب و مذاکره با دشمن و آرامش خیمه ها را بر عهده داشتند. ادب او در صحبت با پدرش گواه عظمت روحی این جوان است. حضرت علی اکبر (علیه السلام) در روز عاشورا موذن شد و اذان صبح در کربلا طنین انداز شد.

شایان ذکر است که در روز عاشورا پس از شهادت همه صحابه، اولین کسی که اجازه رفتن به میدان را گرفت حضرت علی اکبر (علیه السلام) بود. در بازدیدهای صورت گرفته از ناحیه عنوان شد: سلام علیکم اولین ذریه از اولاد بهترین ذریه از اولاد ابراهیم خلیل. پس امام حسین (علیه السلام) جوانی را فرستاد و انگشت سبابه خود را به سوی آسمان گرفت و فرمود: «خدایا من قومی را به شهادت رساندم که در شخصیت و فکر مانند مردم هستند». سپس لشکر دشمن را نفرین کرد و عمر سعد و پسرش را که شاهد و شاهد این صحنه بودند خطاب کرد و گفت: چه شد؟ خداوند رحمت را بر شما قطع کند و به شما خیر و برکت ندهد و کسانی که بعد از من شما را در رختخواب ذبح کنند بر شما چیره گردند.

او نیز روابط خانوادگی مرا قطع کرد و نسب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را نداشت. سپس فرمود: «خدایا من آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را از فرزندان جهانیان از یکدیگر جدا کردم و خداوند شنوا و داناست». “.

حضرت علی اکبر (علیه السلام) با پدرش به میدان رفت و این مراسم را آغاز کرد:

 

من علی بن الحسین بن علی نهنو هستم و خانه خدا اولوالعزم از پیامبران است.
خداوند ما را قضاوت نمی کند، ابن الداعی، اما شما می توانید پاسخ احمی را از پدرم ببینید.



من علی بن الحسین بن علی علیه السلام هستم. ما و خاندان الهی ما سزاوارتر پیامبر (ص) هستیم. به خدا ما با فرزند نجس خون حکومتی نداریم. آیا نمی بینید که من چگونه از پدرم حمایت و محافظت می کنم؟

 


پدرم را از دلت بیرون کن / حجت الاسلام سید حسن عاملی






در این هنگام رزمنده ای به نام طارق با پسر و برادرش به جنگ آمد و هر سه را کشت. بکر بن غانم به جنگ حضرت علی اکبر (علیه السلام) آمد. ضربتی به حضرت زد که زرهش پاره شد و با ضربه ای دیگر آن را دو نیم کرد. سپس ارتش حمله کرد و صد و بیست نفر را کشت. سپس با بدن مجروح نزد پدر بازگشت و گفت: ای پدر تشنگی قاتل و قد او قاتل و وزن آهن جنگنده. پدر جان، تشنگی مرا می کشد و سنگینی سلاح مرا می کشد. امام حسین (علیه السلام) زبانش را در دهانش گذاشت و انگشتر را در دهانش گذاشت و فرمود: به جنگ با دشمنانت بازگرد. کمی صبور باشید، زیرا قبل از غروب آفتاب یک فنجان پر خواهید خورد تا دیگر تشنه نشوید.

علی اکبر (علیه السلام) به صحنه بازگشت و این آیه را تلاوت کرد:

 

من علی هستم، دروغ نمی گویم، من پیرو جدی مصطفی هستم
او با شمشیر به شما حمله کرد



من جز حقیقت چیزی نمی گویم و نمی خوانم. من پیرو جدم پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هستم. با شمشیر به طرز عجیبی ضربه می زنم. مهاجمان جوانی که هرگز از زمین نمی گریزند.

حضرت علی اکبر (علیه السلام) از راست به چپ دوید و شمشیر مرگبار خود را پایین آورد. در دومین نبرد او هشتاد نفر کشته شدند. با حضرت علی اکبر (علیه السلام) جنگید و شعار داد:

 

جنگ روزگار شما حق است و ظاهرش بعداً مصداق خواهد بود.
به خدا سوگند، ای پروردگار عرش، قوم مرا تفرقه نیانداز و صاعقه ها را کم نور



جنگ حقایق را آشکار می کند و سپس مظاهر حقیقت ظاهر می شود. سوگند به پروردگار عرش هرگز از گروه شما خارج نخواهم شد تا اینکه شمشیر بر سرتان قرار گیرد.

در این زمان، یک تیر نجات به گلوی بانامورا اصابت کرد. دایره محاصره تنگ شد و منقذ در فرصتی دیگر بر سر حضرت علی اکبر (علیه السلام) ضربه زد. حضرت علی اکبر (علیه السلام) دست بر گردن اسب گذاشت. خون بر چشمان اسب فرود آمد و اسب او را در میان دشمنان برد. همه طوری به آنها ضربه زدند که فقط آوا بوسیف می تواند بفهمد. لحظه ای که افتاد با پدرش تماس گرفت. پس امام حسین علیه السلام به او نزدیک شد. حضرت علی اکبر (علیه السلام) چشمان خود را گشود و به امام فرمود: خداحافظ! این پدربزرگ من محمد مصطفی است. این هم جدم علی مرتضی (علیه السلام) و ننه ام خدیجه کبری و ننه ام فاطمه الزهرا(س) همه مشتاق قدرت هستند و پیامبر می فرماید: هر چه زودتر نزد ما بیایید. پدر این زندگی جد من پیامبر است که از طشت خود به من آب داد تا دیگر تشنه نباشم.

پدربزرگ می گوید عجله کن، عجله کن چون برای تو هم یک فنجان هست که به زودی می خوری.

حضرت علی اکبر (علیه السلام) این را فرمود و چشمانش را در آغوش پدر بست.

امام حسین (علیه السلام) مهاجمان را از جوار حضرت علی اکبر (علیه السلام) بیرون کرد. گونه اش را روی گونه او گذاشت. پاک کردن خون از فضائل اوست. لب هایش را بوسید و مثل نوحه خواند: علی الدینیه رحمت الله علیه. سپس جوانان بنی هاشم را فراخواند تا جنازه علی اکبر (علیه السلام) را به خیمه بیاورند. در این هنگام امام حسین علیه السلام فرمود: شهادت او شهادت پیامبران و خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله است.

 



خواب امام حسین (علیه السلام) و سؤال از علی اکبر (علیه السلام)
در توقفگاه قصر بنی مقاتل، امام حسین علیه السلام به جوانان اهل بیتش دستور داد که آب بیاورند، سپس در پایان شب به کاروان دستور داد تا حرکت کنند. در حالی که سوار بر اسب بود مدتی به خواب رفت و پس از بیدار شدن چندین بار گفت: همانا به سوی خدا و من باز می گردیم و الحمدلله پروردگار جهانیان است.

پس پسرش علی اکبر جلو آمد و گفت: ای پدر، چرا خدا را حمد کردی و گفتی: ما خداییم و به سوی او باز می گردیم؟ گفت: پسر. چند لحظه خوابم برد و در خواب دیدم سواری بر اسبی می‌گوید: این گروه می‌روند و مرگ نیز به سراغشان می‌آید، پس دانستم که روح ماست و او بود که ما را اعلام کرد. مرگ.

علی اکبر گفت: پدر! خدا به ما آسیبی نرسانده است. حق با ما نیست؟”
فرمود: به خدایی که بندگان به سوی او باز می گردند، ما بر حق هستیم.
علی اکبر گفت: «پس ما نمی ترسیم برای حقیقت بمیریم.

امام حسین علیه السلام به او فرمود: خداوند بهترین پاداشی را که پسر از پدرش می گیرد به تو عطا کند.

اگر امروز جای علی اکبر بود چه می کرد؟
سوالی که امروز برای ما باید باشد این است که آیا امروزه می توان چنین ویژگی هایی داشت؟ پاسخ این است که همان طور که علی اکبر(ع) توانست تحت تاثیر پیامبر(ص) قرار گیرد، ما نیز می توانیم از اخلاق و منطق پیامبر(ص) استفاده کنیم، در حالی که خود پیامبر(ص) بارها می فرماید: «کار کنید. ” طبق اخلاق و اخلاقم.»

یکی از راهکارهای آن بررسی سیره عملی پیامبر صلی الله علیه و آله است. الان بحمدالله با وجود فضاهای مجازی دسترسی به احادیث شریف بسیار آسان شده است. اگر وقت کافی برای مطالعه کتاب ندارید، می توانید به راحتی از این منابع استفاده کنید. موضوعات قابل مطالعه عبارتند از نحوه برخورد او با خانواده، آشنایان و دوستان و همچنین نحوه برخورد او با دشمنان.



بسته تسلیت ویژه شب هشتم محرم الحرام / شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)

حجت الاسلام انصاری/ چگونه زندگی خود را بگذرانیم (صحبت کنیم)؟


رهبر انقلاب/ شهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام) (مقتل)


میشام مطیع است/ اطراف زنان و دختران در منطقه علی اکبر (الروضه)


حسین فخری/ بدن کوچکم پاره پاره شد، ژول باربرمن، علی اکبرمن




محمد رضا طاهری/و آنها را با شمشیر از هم جدا کردند (شور)


بیشتر بخوانید:
نمونه ای که جوانان امروز باید از علی اکبر (علیه السلام) بگیرند.


تهیه کننده: حسام الزبیراوی

تبلیغات بنری

jahannews به نقل از یستا