دلیل ترس پیامبر از اعلام ولایت امیرالمومنین(ع)

به گزارش سایت یستا به نقل از تسنیم، آخرین سال عمر شریف پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم مصادف با یکی از بزرگترین حوادث تاریخ اسلام و حتی تاریخ بشریت بود. : حجه الفداء. به همین مناسبت خداوند از پیامبرش خواسته است که آخرین پیام آسمانی خود را از طریق ملک وحی، جبرئیل امین، ابلاغ کند و پیامبر(ص) نیز این آموزه ها را به همه مردم برساند تا بین خدا و انسان ها مجادله ای صورت نگیرد.

این پیام مهم، بیان امیرالمؤمنین و ائمه اطهار علیهم السلام بود که پیامبر آن را در قالب خطبه ای ایراد کرد که به خطبه غدیر معروف شد. غدیرخم محل پراکنده شدن زائران و کاروانیان به مناطق جنوبی و شمالی شبه جزیره عربستان بود. این مراسم با حضور بیش از 120 هزار زائر از سراسر جهان اسلام برگزار شد و برخی از آنان متن خطبه را نوشتند تا اینکه متن رمان از نظر اعتبار به درجه تردید رسید.

اما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای گرفتن ضمانت از جانب خداوند در این کار تردید کرد. در این هنگام آیه وحی تمام شد و خداوند فرمود:ای رسول خدا چه چیزی از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است و اگر عمل نکنی پیام او چیست و خداوند تو را از مردم حفظ می کند؟یعنی: ای رسول، آنچه را از جانب پروردگارت نازل شده، برسان، اگر چنین نکنی، گویی رسالتت را نرسانده ای و خداوند تو را از شر مردم حفظ می کند.

سؤال این است: مسئله ای که پیامبر صلی الله علیه و آله از آن می ترسید چیست؟ در احادیث، دلیل ترس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سه است: 1. ترس از لجاجت ملت 2. ملت به جهل برمی گردد 3. ترس از شرارت مردم نسبت به خود

از امام باقر (علیه السلام) سه روایت می بینیم:

1. او از قوم خود ترسید و چون از لجاجت و لجاجت و نفرت آنها نسبت به علی (علیه السلام) آگاه بود، می ترسید که منافقین و تجزیه طلبان از امت پراکنده شوند و به سوی قوم خود بازگردند. جاهلیت، پس از جبرئیل خواست که از شر مردم از خدا محافظت کند، پس درنگ کرد تا اینکه جبرئیل او را از شر مردم حفظ کرد و پیام حق را تا رسیدن به مسجد الخیف به تأخیر انداخت. . جبرئیل وقتی سه بار قبل از فتح به غدیر خم رسید، پنج ساعت از روز را به او مهلت داد تا او را ملامت کند و خود را پاکیزه کند و به سخنان مردم گوش دهد.“

2. در روایتی دیگر می فرماید: «…فرمان امیرالمؤمنین علیه السلام در منا نازل شد، ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به دلیل نگرانی از این امر، از اجرای آن امتناع کرد. ” مردم، و خداوند فرمود: سیم تو یکی از مردم است; “یعنی از چه چیزی در مورد من متنفری.”

3. در روایت دیگری از عمرود، آن امام بزرگوار می فرماید: خداوند به محمد دستور داد که ولایت را برای آنان توضیح دهد، همان گونه که نماز و زکات و روزه و حج را برای آنان شرح داد. وقتی این حکم از جانب خداوند به او رسید، پیامبر از این حکم ناراحت شد و ترسید که دین خود را ترک کنند و آن را انکار کنند. بعد حوصله اش سر رفت. ترسید که دین آنها را ترک کند و آن را انکار کند و از پروردگارش روی گردان شود.“

از این روایات می توان نتیجه گرفت که پیامبر صلی الله علیه و آله از جان خود به معنای واقعی هراسی نداشت. اما طبق آیهخداوند شما را از شر مردم حفظ کند«خداوند به پیامبر اطمینان داد که وظیفه او ابلاغ پیام الهی خواهد بود صدمات احتمالی به مردم نمی تواند مانع اجرای حکم خدا شود. این آیه به پیامبر صلی الله علیه و آله تایید کرد که او در انجام وظیفه تنها نبوده است. خوف پیامبر از شر مردم، ترسی بود که همراه با ترس از شرم الهی بود تا نتواند اختیارات امیرالمؤمنین را به درستی منتقل کند. خداوند نیز به او اطمینان داد که جانش برای انجام این مأموریت بزرگ در امان است. پیامبر نگران بود که نتواند مأموریت نهایی خود را با ترور به پایان برساند.

همچنین یکی از شبهات مهم در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، ترور آن حضرت به دست یک زن یهودی بوده است و از این رو نمی توان ادعا کرد که پیامبر بوده است خداوند به معنای حفظ جان خود از خطرات و وحشت است، اما این ترس از پیامبر در ساختار آیه مذکور معنای دیگری می دهد.