شهادت، شوخی نیست! قلب آدم را بو می‌کنند

به گزارش یستا. شهید مدافع حرم مصطفی رشیدپوراو در اول شهریور سال 1347 هجری شمسی به دنیا آمد. این شهید در سن 15 سالگی وارد جبهه های دفاع مقدس شد و تا آخرین روزهای جنگ تحمیلی این عرصه را رها نکرد. او در میان پاک ترین مردم زمان خود رشد کرد و دوشادوش آنها پرواز کرد. اما او از این مصیبت جان سالم به در برد و این رویا را در مخفیگاه روحش زندگی کرد. چه کسی می داند، شاید او ذخیره ای الهی برای مأموریتی بزرگتر بود و از آن خبر نداشت. شاید قرار بود خون پاکش به دست ترسوترین مردم در دفاع از حرم خدا بر زمین ریخته شود. چه زیبا بود که در سوریه به آرزوی دیرینه اش رسید و به شهادت رسید.

شهید رشیدپور مدتی قبل از شهادت در یادداشتی نوشت: خدایا اگر از من راضی نیستی نگذار که بمیرم پس مرا ببخش که بنده گناهکار تو جز رحمت تو امیدی ندارد و خود تو. بدان که هرگز از رحمت تو ناامید نشدم و ناامید نخواهم شد و به همه گفتم که چقدر مهربان است. شما می دانید که من چقدر همسر، پسر و دخترم را دوست دارم، اما شما مسئول امور آنها هستید و می دانم که من ابزاری بیش نیستم. عزیزانم را به شما می سپارم. الان خوشحال تر از همیشه هستم…خدایا شکرت! او

همانطور که در وصیت نامه خود نوشته است: “شهادت شوخی نیست!” دل آدم را می بویند، دنیا و مالش را می بویند، آزادت می کنند. می گویند: برو تو درد، خودت را شفا بده، نفست را رها کن.