مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

یادی از  شیمی دان برجسته کشور پروفسور سیدمهدی بکاولی | سلوکی عاشقانه در  دل مولکول‌ها

تبلیغات بنری

به گزارش یستا;

1/ سفر به قلب اتم های جهان

او می تواند راه پدرش را دنبال کند و وارد تجارت شود. یا مثلاً بنا به اصالت زادگاه پدرش نیشابور، او را رئیس شعر و ادب کردند، اما در همه آثار عاشق اعداد و ارقام بود و در همه هنر به آثار عطار و او می اندیشید. دیدگاه پیچیده از جهان از سطح شانس، ورود ظهور جهان به لایه های زیرین واقعیت هستی بود.

بنابراین وقتی دبیرستان را تمام کرد، در رشته شیمی تحصیل کرد. شیمی شگفتی بی نظیری داشت. بدون هیچ شعر و تنظیمی دست انسان را می گیرد و به دل سلول ها می برد. به عمل مولکول ها به محرک های اطراف آنها. شیمی برای سیدمهدی فقط یک رشته دانشگاهی نبود. این رفتار علمی در تمام اتم های هستی محسوب می شد.

دوم: از سالفورد تا مشهد

دانش آموزان باهوش در هر دوره دانشگاهی معمولاً در کمتر از چهار سال مدرک لیسانس می گیرند. سید مهدی عجله داشت فارغ التحصیل شود. دلش می خواست بیشتر بخواند، بداند و کشف کند. سفر به قلب مولکول ها او را مجذوب شیمی بدون دانستن آن کرد. دوره لیسانس سه سال و نیم بیشتر طول نکشید. باید به خدمت سربازی می رفت. همانطور که بند کفش هایش را می بست، به چیزهایی که آموخته بود فکر کرد.

آقا مهدی در میدان جنگ با هر بار فشار دادن ماشه، ترکیبات شیمیایی باروت و فعل و انفعالات داخل گلوله را در سر خود مجسم می کرد. باید خدمتش را تمام می کرد و سپس به آن طرف مرز ادامه تحصیل می داد. یونیفرم خدمتش را تا کرد و در جعبه خاطره گذاشت و هر چه از تحصیلات دانشگاهی آموخته بود برداشت و به انگلیس رفت. مقصد دانشگاه سالفورد بود.

جایی در قلب منچستر. یک دانشگاه تحقیقاتی معروف که سالانه حدود 2 هزار دانشجو از ده ها کشور جهان می پذیرد. آقا مهدی یکی از هزاران نفری بود که دلگرم خاک و دیارشان شد و آمدند تا جیبشان را از علم دنیا پر کنند. او قصد ماندن نداشت. او تا پایان دوره دکترا در آنجا ماند، اما وقتی برگشت، بدون لقمه نرم و چرب و بدون وعده دندان درآوردن ماند. او نیامد که بماند. او به شناخت، مطالعه و بازگشت رسید. قلبش ایران بود. می خواست به مشهد برگردد. بازگشت به دانشگاه فردوسی. این درختان کهنسال در دانشگاه سالفورد نیز زیبا بودند، اما وقتی پاییز آمد، هیچ جای دنیا به زیبایی کالج علوم نبود.

دو سال از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود که ایران برگشت. تا اینکه در سال 61 هر چه آموخته بود در محفل ریخت و سپس با شور و شوق بیشتری وارد فصل جدیدی از یادگیری شد. این بار او به مالزی سفر کرده بود. هدف مرکز تحقیقات دارویی بود که او قرار بود سه سال در آنجا بماند.

سوم: 30 سال تدریس

آن هشت یا نه سال اقامت در انگلستان و سپس سه سال اقامت در مالزی سرانجام او را از یک محقق مهاجر به یک محقق با تجربه تبدیل کرد. مردی که اکنون کاری جز خدمت به نسل جوان و انتقال آموزه هایش به امان حرم رضوی ندارد. این دغدغه اصلی زندگی دکتر باکاولی شد. در سال 64 برای اولین بار روی صندلی تدریس دانشگاه نشست و جلوی کلاس به تماشای دانشجویان هیجان زده ای ایستاد که در چشمان حسرت هر یک بارها از خود یاد می کردند. آقا مهدی جوانی بود که بارها به تعالیم اساتیدش خیره شد و هر بار از عظمت خلقت خالق شگفت زده می شد.

او حالا قرار بود از فلسفه هستی با فرمول های شیمیایی صحبت کند به این امید که یکی از صدها جوان کلاس بخواهد این رشته را دنبال کند و یکی از خودش شود، اما بهترین شاگردان را در خودش تربیت کند. وطن تنها نتیجه سالها تمرین و پشتکار است و دکتر پیکافلی نبود. او بیش از 300 مقاله در رزومه خود داشت، چندین جلد کتاب ترجمه کرد و در زمینه عملی هر چه داشت صرف شیمی کرد. به این ترتیب در سال ۱۳۹۵ به شایستگی عنوان «شیمیدان ممتاز کشوری» را دریافت کرد و در همان سال بازنشسته شد.

پس از آن هر چقدر اساتید و دانشجویان او را به ادامه تدریس فراخواندند، دست از تلاش برنداشت. او می خواست راه را برای جوانان باز کند، اما دوران بازنشستگی یکی از مشتاق ترین، صبورترین و تواناترین علمای خطه خراسان دو سال بیشتر طول نکشید. استاد سید مهدی بکافلی در 23 نوامبر 2017 در سن 70 سالگی درگذشت و یکی از درخشان ترین ستارگان آسمان علم و اخلاق را در این شهر خاموش کرد. امروز ششمین سالگرد درگذشت مردی است که پاییز دانشکده علوم دانشگاه فردوسی را به پاییز منچستر با هزار رنگ ترجیح داد.

تبلیغات بنری