مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

یادی از زنده یاد تیمور لکستانی، ملقب به پدر برق ایران هم زمان با سالروز درگذشتش

تبلیغات بنری



به گزارش یستا;

1/ دست سرنوشت

پدر تیمور به دست اسماعیل شکاک کشته شد. در آن سالها تیمور و خانواده اش در لکستان زندگی می کردند. اسماعیل برای گرفتن باج به سوی لیکسستان در نزدیکی سلماس می رفت. هر چقدر مردم لکستان به تهران و تبریز تلگراف فرستادند که نیروهای اسماعیل ما را اسیر کردند و امروز و فردا ماشه را خواهند کشید، جوابی نگرفت.

در نهایت به رسالت خود عمل کرد. او نیروهایش را جمع کرد و راهی لیکستان شد. اواخر آذر بود. تمام لشکر لکستانیان بیش از دو ساعت نتوانستند در مقابل نیروهای اسماعیل شکاک مقاومت کنند. پدر تیمور در این درگیری ها کشته شد. تیمور پیر نبود. سالی که اسماعیل شکاک بالاخره در دام نیروهای رضاشاه افتاد و جسدش در خیابان های اشنوی روی زمین رها شد، برای تیمور و خانواده اش فرقی نداشت.

آنها مرد زندگی خود را از دست دادند و اجازه دادند جنایات اسماعیل چکاک سرنوشت تک تک آنها را تغییر دهد. تا آنجا که تیمور وقتی به سن دانشگاه رسید، مشغول رسیدگی به امور خانواده شد و تصمیم گرفت در رشته پزشکی تحصیل کند. پزشکی شش سال طول می کشد. گفت به دانشکده افسری می روم اما همان روز اطلاعیه تأسیس دانشکده فنی را دیدم. شهرور سال 1313 بود. خیالش راحت شد و گفت امتحان می کنم. هر چه باد

در آن سال پانصد و ششصد نفر برای شرکت در کنکور ثبت نام کردند. تیمور لکستانی شاگرد اول آذربایجان بود. آن روز سرنوشت او در تالار دارالفنون رقم خورد. بعدها نام تیمور لکستانی در بین 60 نفر پذیرفته شده در دانشکده فنی به چشم می خورد. ای کاش پدرش را داشت و این روزها را می دید.

عکسی از مدرک مهندسی برق مرحوم لکستانی

دوم: شور و شوق ایرانی

در سال 1319 که تیمور لکستانی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه و پایان خدمت، پا به کارخانه برق تهران در میدان گالی شهر گذاشت، مهندسان چکسلواکی تنها دو سه سال بود که در صنعت برق ایران مشغول بودند. همه چیز از سفر مظفرالدین شاه به روسیه شروع شد. سفری که آغاز برخورد او با نیروگاه بود.

به همین ترتیب، عظمت کارخانه مرا تحت تأثیر قرار داد و در زمانی که سکوت، خیابان های پایتخت را برای ازدحام سرکش آماده می کرد، یک رشته نور در نیمه شب می توانست روح تازه ای به کارخانه بدهد. بدنه شهر. کارخانه دار به چشمان حیرت زده مظفرالدین شاه نگاه کرد و گفت: می خواهی بخری؟ شاه که دیگر طاقت نداشت، پاسخ داد: به شرطی که درست حساب کنند! این شد که با 500 تومان اولین کارخانه برق وارد ایران شد.

حالا که تیمور به عنوان یکی از مهندسان دانشکده فنی وارد کارخانه شده دیگر خبری از آن فانوس های دیواری حلبی سبز رنگ با حباب شماره هفت و کلاهک باد نیست. صنعتگران چکسلواکی نسل جدیدی از تولید برق را به ایران آوردند، اما سازوکار آن را با مهندسان داخلی به اشتراک نگذاشتند. آنها سردمداران صنعتی بودند که هنوز در ایران مهمان بود. اگر حضور مهندسان چک نبود، کار روی زمین می ماند.

لکسان، اما شور و شوق او اجازه نمی داد که خدمه بیگانه باشند. او از این صنعت درس گرفت و کارخانه اش با پول این کشور کار می کرد. چرا باید بین 0 تا 100 اعدام توسط غریبه ها انجام شود؟ بنابراین او با کمک همکارانش آنقدر در مورد نحوه انجام کار آموخت که نیروگاه دیگر مکانی برای مهندسان خارجی نبود. وقت رفتن است. میهمانان این کشور باید به چکسلواکی بازمی‌گشتند و کارخانه را به دست مهندسان ماهر داخلی می‌سپردند، در حالی که به ذهنشان نمی‌رسید که کل کار به دست ایرانیان بیفتد.

مردم نور را دیدندنصب حواله بانکی ملی توسط ماتور در سال 1328 توسط مرحوم لکستانی

سوم: هنر مدیریت

در سال 1326 تیمور لکستانی از کارمند پاره وقت شرکت برق تهران به سرپرستی شبکه برق منصوب شد. بین کارمند بودن و رئیس شدن فصلی از تجربه، تمرین و خدمت بود. دوران جوانی تیمور صرف روشنایی خیابان ها و توسعه شبکه توزیع برق در تهران شد. اگرچه گسترش صنعت برق در ایران اتفاق مبارکی بود، اما هنوز امکان توزیع یکسان و مستمر برق در سراسر شهر وجود نداشت. برق باید جیره بندی می شد. هر محله تعطیلی خاصی داشت.

بیمارستان ها معمولاً از برنامه جیره بندی استثنا بودند. مطب دکتر هم برق کمکی داشت. مدیریت انرژی هنر تیمور بود. عملکرد او در این زمینه به قدری چشمگیر و چشمگیر بود که در دهه 50 به عنوان «پدر برق ایران» شناخته می شد، اما خدمات او محدود به شرکت برق نبود. یکی از بنیانگذاران دانشگاه صنعتی شریف مهندس لکستانی بود. خودش آن را تأسیس کرد و در اواخر دهه 50 به عضویت هیئت امنای این دانشگاه درآمد، اما لیکستانی هرگز محدود به مدیریت نشد.

او برای کسب دانش روز به کشورهایی مانند بلژیک، فرانسه و ژاپن سفر کرد و پیوسته در تلاش بود تا این صنعت را همگام با سایر کشورها مدرن کند. وی اکنون به عنوان یکی از بنیانگذاران صنعت برق ایران پیشکسوت بوده و اهالی این صنعت خود را مدیون خدمات وی می دانستند. در سال 1390 که مهندس لکستانی در دومین روز آبان ماه بر اثر سکته درگذشت، تیتر اکثر رسانه ها سکوت پدر برق ایران بود. مردی که زندگی اش مانند آب شدن موم در جاده بود تا شهر را روشن کند و شب های تاریک پایتخت را روشن کند.

مردم نور را دیدندبازدید مرحوم لاکسانی از توربین 15000 کیلوواتی نیروگاه برق آلستوم فرانسه در سال 1334.

تبلیغات بنری