مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

یادی از زنده‌یاد دکتر جمال‌الدین مستقیمی، پدر علم آناتومی ایران | کاشف کالبد‌ها

تبلیغات بنری

به گزارش یستا;

پایان آن شب های تاریک

درخت کهنسال روبروی شاهچراغ گواه زندگی جمال الدین بود. مدرسه که تمام می شد، می آمد و با سر تراشیده زیر سایه اش می نشست. کار روزانه اش بود. دفتر و کتاب ها را روی زمین پهن کرد. نور خورشید چشمانش را تقویت کرد. حالا کار جمال الدین تازه شروع شده بود.

او تکالیف همکاران غایب خود را یکی یکی یادداشت می کرد به امید دریافت حق امتیاز. پول ها را با احتیاط در سوراخ تنه درخت می گذاشت و وقتی کارش تمام می شد، می رفت و با حقوق آن روز برای شب های تاریکش شمع می خرید. شب ها تا دیروقت به مطالعه می گذراند. پدرش جمال الدین، روحانی فقیری بود و اشتیاق پسرش را برای مرور کتاب هایش دید و او را تشویق به مطالعه کرد.

امتحانات نهایی دبیرستان برای همین حرفه زیر درخت برگزار شد که به قیمت آب شدن شمع های زیاد انجام شد. در میانه امتحان، رئیس اداره فرهنگ فارسی به میان دانش آموزان آمد. در حالی که جمال الدین به سرعت برگه امتحانی را پر می کرد، سایه سنگین رئیسش را بالای سرش احساس کرد. بعد از امتحان به دفتر مدرسه فراخوانده شد. دانش آموز ممتازی که حتی یک خطا در برگه امتحانی خود نیافت، سزاوار پیشرفت و شکوفایی است.

گفتند برای ادامه تحصیل به تهران برو. اما با چه پولی؟ چند روز بعد یک پاکت حاوی سه تومان پول و یک امضا برای رفتن به تهران دریافت کرد و بعد از آن باید هر ماه سه تومان دیگر منتظر می ماند. همه چیز مثل یک رویا بود. هیچ چیز در دنیا برای جمال الدین لذت بخش تر از یادگیری نبود.

نفر هشتاد و هشتم

دل در دل او نیست. هیچ ارشدی نبود که بگوید الان که تهران می روی کدوم دانشکده بری. او با تجربه 17 و 18 ساله خود، فکر می کرد کالج افسران مکان بهتری خواهد بود. حقوقش حداقل ماهی سی تومان است. اما معلوم نبود برای اقدام نظامی مفید باشد یا خیر.

او همچنین در صف ثبت نام بود که یکی از دوستان قدیمی او را کنار کشید. گفت مدرسه افسری عاقبت بخیری ندارد. با این هوش شما معلم خوبی هستید. حقوق ماهیانه او نصف دانشگاه افسری است، اما اگر معلم شوید، درآمد خوبی خواهید داشت. جمال الدین ساکت و خجالتی بود. دست و پاهایش را از دست داد. در شهر غریب به آن فرصت محدود معذورید. با ورود یکی دیگر از دوستان او به طور غیر ارادی به سمت ثبت نام دبیرستان کشیده شد.

این بار او تمایل داشت به دانشکده پزشکی برود. حقوقی به او ندادند، اما دارو به نظر می رسید که با شرایطش جور در می آمد. دلش به دریا افتاد و پشت کلاسی که برای دانشکده پزشکی ثبت نام می کردند، ایستاد. هشتادمین نفری که در سال 1313 وارد دانشکده پزشکی شد جمال الدین الشمیری است.

آغاز خدمت در مشهد

در زمستان 1319 که جمال الدین شامیری برای تأسیس تالار تشریح دانشکده پزشکی به مشهد آمد، هیچکس از سختی هایی که او برای رسیدن به اینجا کشیده بود، خبر نداشت. چند شب در سال های تحصیلش، پس از اتمام کلاس ها در پایان روز، او به زیرزمین دانشکده می رفت و در کنار دکتر بلر می ایستاد تا با هزینه اندکی به او کمک کند تا اجساد را برای تشریح آماده کند.

همکاری کوتاهی به زودی او را آماده آموزش دانش آموزان سال اول کرد. پس از اتمام تحصیلات و بازگشت از خدمت سربازی، از طرف نخست وزیر وقت مأموریت یافت که برای تأسیس تالار تشریح دانشکده پزشکی به مشهد بیاید. او سالن آناتومی را در مدرسه عالی بهداشت آماده کرد و خودش به کار ایستاد. بدون هیچ گونه حمایت و بودجه. در همین حین از کاشمر دیدن کرد و یک درمانگاه خصوصی در ساختمان چهار طبقه مشهد افتتاح کرد و یک مدرسه متوسطه بهداشت را در کاشمر افتتاح کرد.

او اکنون یکی از اساتید برجسته دانشکده مشهد بود و همچنین مدیریت گروه تشریح دانشکده پزشکی مشهد را بر عهده داشت. وی ضمن خدمت در مشهد، برای تدریس به تهران، اهواز، یزد و ارومیه نیز سفر کرد. این بازنشستگی در سال 1352 وقفه مستقیمی در مسیر خدمت پزشک ایجاد نکرد. او همچنان مشغول شاگردان بود.

افتخار ایران در مجامع بین المللی

سال ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دکتر تاسمرامی جایگاه ایران را در مجامع بین المللی به دست آورد. هرگاه سمپوزیوم آناتومی برگزار می شد، یکی از چهار چهره برجسته کنفرانس های علمی بود و هر بار با اکتشافات جدید چشم دانشمندان علوم پزشکی را به خود خیره می کرد. ابتکارات او بی نظیر بود. او در تدریس خود به اسلایدها و مدل های مصنوعی اعتقادی نداشت. او هر بار با خلاقیت اصیل خود یک ماکت محکم و بادوام از اعضای بدن می ساخت و آن را با خود به این سو و آن سو می برد.

از جمله اختراعات او “مدل شبکه تامین خون بدن انسان در اندازه واقعی” بود. او یک مایع پلاستیکی مقاوم در برابر اسید را به رگ های خونی جنین مرده تزریق کرد و پس از اینکه به طور کامل در سراسر رگ ها و مویرگ ها پخش شد، بقیه جسد را در اسید حل کرد و چیزی که باقی ماند یک شبکه خوب و فاسد نشدنی بود. رگ های خونی در بدن انسان گچ های طبیعی او در جعبه های پلاستیکی هنوز در دانشکده پزشکی مشهد وجود دارد. نتیجه تشریح بیش از 600 جسد طی شش دهه تحقیق، تدریس و تحقیق، دکتر مشیمی را به عنوان «پدر آناتومی در ایران» معرفی کرده است.

مردی از شیراز آمد و در مشهد اقامت گزید و در این شهر وفات یافت، اما نسل های بعد از او همگی مستقیماً یا به واسطه شاگردان ممتازش از علم تشریح و تشریح در ایران بهره بردند. وی به دلیل تسلط کامل بر زبان های انگلیسی، فرانسوی و آلمانی، به ترجمه کتاب های مرجع ارزشمندی چون «اطلس سوبوتا» و «آناتومی گری» و تألیف کتاب معروف «آناتومی انسان» که از افتخارات جامعه پزشکی ایران است، پرداخت. به عنوان بزرگترین آناتومیست و شناخته شده به عنوان بزرگترین آناتومیست قرن بیستم.

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری shahraranews