در تحقیقات همسایه ها متوجه شدند مقتول با پسرش خسرو به دلیل اینکه مرد جوان می خواست با دختری که پدرش مخالف این ازدواج بود ازدواج کند، اختلاف پیدا کرد و بر سر این موضوع با هم اختلاف پیدا کردند.
با ادامه تحقیقات مشخص شد تنها فردی که به خانه مقتول مراجعه کرده پسرش بوده و کارگر نظافت چند روز قبل کودک خردسال را در پارکینگ برج دیده است. به دلیل اختلاف خسرو با پدرش، او و دختر مورد علاقه اش به عنوان مظنون این پرونده دستگیر شدند.
این کودک در تحقیقات اولیه مدعی شد: من در قتل پدرم نقشی نداشتم و نمی دانم چه کسی او را کشته است. مدتی با هم اختلاف داشتیم چون تصمیم گرفتم ازدواج کنم. من عاشق دختری شدم و می خواستم با او ازدواج کنم اما پدرم قبول نکرد. من هم بعد از آن خانه را ترک کردم و در خانه دوستانم زندگی کردم. البته گاهی اوقات به ملاقات پدرم می رفتم تا اینکه متوجه شدم او کشته شده است.
مرد جوان اگرچه چنین ادعایی را مطرح کرد، اما یک هفته پس از دستگیری، راز قتل را فاش کرد و گفت 6 ماه پیش تصمیم گرفتم پدرم را بکشم و برای این کار فردی را استخدام کردم.
وی ادامه داد: موضوع را به یکی از دوستان قدیمی ام گفتم و قرار شد برای این کار دلار و طلاهایی که در خانه پدرم و در امان بود را به او بپردازم. روز حادثه با سهیل وارد خانه شدیم. ابتدا سهیل با چاقو به پدرم حمله کرد و سپس با کمربند پدرم را خفه کرد.
سپس دلارهای داخل گاوصندوق حدود 15 هزار دلار و طلاهای داخل خانه را به عنوان اجاره به او دادم.
با اعترافات پسر جوان و به دستور کارآگاه محسن افشی، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شدند و سهیل به سرعت دستگیر شد. اما وی در تحقیقات اولیه مدعی شد با وجود حضور در صحنه جنایت، قتل توسط پسر مقتول انجام شده است.
با دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت، 2 نفر از متهمان در اختیار تحقیقات آگاهی قرار گرفتند و تحقیقات برای شناسایی قاتل اصلی همچنان ادامه دارد.
به خاطر دوستی با او رفتم
سهیل که به اتهام قتل یک مرد ثروتمند دستگیر شده بود، قتل را انکار کرد و گفت که پولی نگرفته است.
از کجا متهم را شناختید؟
هر دوی ما مدیریت را در هند خواندیم. زمانی که در هند درس می خواندم، پدرم ورشکست شد و من مجبور شدم درس را نیمه راه رها کنم، اما خسرو که وضعیت مالی خوبی داشت، لیسانس گرفت و دوستی ما 12 سال طول کشید.
چه شد که تصمیم به کشتن گرفتی؟
خسرو همیشه از آزار و رفتارهای نامناسب پدرش و اختلافات بین او و او می گفت. دو روز قبل از حادثه نزد من آمد و از من خواست تا در کشتن پدرش او را همراهی کنم. در این مدت معتاد کوکائین شدم و روزی که از من خواستگاری کرد، یک محموله مواد مصرف کردم و حاضر شدم با او بروم.
چقدر به شما پول داد؟
پولی نگرفتم و به عنوان دوست با او رفتم. خسرو خودش به پدرش چاقو زد و من فقط کمربندی را به او دادم که پدرش را با آن خفه کرد. من هیچ نقشی در قتل نداشتم.
بعدش چیکار کردی؟
پشیمان شدم که چرا با او رفتم. از خانه و زندگی ام آواره شدم. مثل یک شخصیت کارتونی در خیابان ها پرسه می زدم تا اینکه وقتی دستگیر شدم تصمیم گرفتم به خانه بروم.
jahannews به نقل از یستا
مطالب مرتبط
آیا مدارس اصفهان فردا چهارشنبه (۵ دی ۱۴۰۳) تعطیل است؟
خروج نیروهای فرانسوی از جمهوری چاد (یکم دی ۱۴۰۳)
آیتالله علمالهدی: خدمت به مجاوران باید تشکیلاتی و مستمر باشد