به گزارش خاطرات این جانباز، بیش از 95 درصد رزمندگان لشکر پنجم پیروزی در حین تمرین دچار گرمازدگی شدند و بارها پیش آمده که در حین تمرین بیهوش شده و به زمین می افتند. به همین دلیل آنها را در یک وان یخ قرار می دهند تا زمانی که تثبیت شوند. یزدیان می گوید با همه این فشارها هیچ رزمنده ای شکایت نکرد. سپس نیروهای اطلاعات عملیاتی برای گذراندن دوره های آموزشی دفاع شخصی، تکواندو و رزم تن به تن در نخلستان به پایگاه شهید داوطلب منتقل شدند.
همزمان با تمرینات فشرده، کار تعیین محور عملیات کربلای 4 نیز از جزیره البورین و بخشی از جزیره ام الرصاص که به سمت پیشاهنگ می رفت در حال انجام بود. این مناطق قرار بود محدوده عملیات لشکر پنجم پیروزی در کربلای 4 باشد که اندکی بعد دو محور دیگر به آن اضافه شد. یزدیان می گوید که در جریان شناسایی و آموزش، تعدادی شهید، مجروح و اسیر در میان قربانیان لشکر پنجم پیروزی در آمار ثبت شده است.
راوی “غواص شماره 176” وی طرح و نقشه حضور غواصان لشکر 5 پیروزی در عملیات کربلای 4 را در خاطرات خود اینگونه بیان می کند:
قرار بود گروهان شهید بنفشا به رهبری داود غریفانی با همراهی گروهان غواصان کمکی از گردان حزب الله بر اساس طرح مشخص شده در محور منتهی الیه سمت راست به سمت جزیره بوارین حرکت کند محورها، گروهان غواصی شهید احسانی به سرپرستی علی فرهادی و گروهان غواصی شهید توکلی به رهبری ردا ثقفی و گروهان غواصی کمکی گردان حزب الله به رهبری ابراهیم محبوب، نیروهای گردان ثارالله حرکت کردند. حسن ستوده را یک گروهان تقویت شده از گردان النصر به رهبری رجبعلی محمد زاده همراهی می کردند که از یک طرف و در داخل جاده الشهرا عملیات می کردند (صفحه 32).
یزدیان آن شب افسر رابط گردان ثارالله بود و هدایت این گردان به نقطه آزادسازی را بر عهده داشت. ابتدای گردان در جبهه شلمچه و ابتدای کانال پرورش ماهی مستقر شد و سپس به گروه شهید توکلی رسید که ماموریت اصلی آن در شب عملیات به این گروه پیوند خورد. او گارد عقب شرکت بود و در انتهای ستون نیرو حرکت می کرد. این غواص آزاد می گوید از بین نیروهای شرکت تنها او و یکی دیگر از سربازان یگان اطلاعات دوربین مادون قرمز به دست داشتند و هر 20 دقیقه ستون نیروها را می شمردند.
قرار بود گروهان شهید توکلی در انتهای خط دشمن عملیات کند و اگر موفق به تصرف دژ عراق شد به دست رزمندگان تیپ مهدی (از شیراز) که قرار بود در داخل جزیره ماهه عملیات کنند برسد. .
یزدیان می گوید: او و همراهانش زیر آتش شدید دشمن توانستند خود را به منطقه عملیاتی برسانند اما فشار متقابل دشمن باعث محاصره آنها شد و در حال حاضر دیگر امکان عقب نشینی نیروها وجود نداشت. از اردوگاه اعلام شد که نیروها باید عقب نشینی کنند. او می گوید: «صدای انفجار گلوله های توپ و خمپاره به حدی بود که اگر کنار گوش هم فریاد می زدیم، هیچکس صدای ما را نمی شنید، ارتباط رادیویی با دخالت دشمن و ارتباط با فرماندهی مختل نمی شد مراکز دشوار بود (صفحه 45)
نیروی اطلاعات عملیاتی لشکر 5 پیروزی در عملیات کربلای 4 می گوید که او و همرزمانش در شرایطی گرفتار شدند که دور زدن موانع دشمن غیرممکن بود و سدهای عراقی جدیدترین و پیشرفته ترین سدهای نظامی طراحی شده توسط اسرائیلی ها بود. . یزدیان در خاطرات خود عنوان کرد: شواهد و مدارک کربلای 4 نشان می دهد که در شب عملیات هیچکس نتوانسته از رودخانه خین عبور کند.
با روشن شدن هوا و فرا رسیدن صبح، وضعیتی پیش آمد که یزدیان دید اطرافیانش یکی یکی از جای خود بلند می شوند و دستان خود را به نشانه تسلیم بالا می برند. در مجموع 8 رزمنده بودند که دو نفر از آنها مجروح شدند.
رزمندگان مختلف حاضر در کربلای 4 که در محورهای مختلف اقدام می کردند به اسارت نیروهای عراقی درآمدند و پس از تجمع به منطقه ای هدایت شدند که پلی مدور و بلند به شکل کاسه ای به ارتفاع 150 فوت بود. . یزدیان که در آن زمان 16 سال داشت، به همراه چند تن از جوانان اسیر دیگر از گروه غواصان اسیر جدا شده و برای استفاده تبلیغاتی کنار گذاشته شده و گفته می شود که «ایران بچه ها را به جبهه می فرستد». اسرای باقی مانده در کاسه را نیز زنده به گور کردند و با بولدوزرهای دشمن به شهادت رسیدند.
*از داستانی که دیدی چیزی نگو!
ایزدی ها و سایر اسرا که زنده به گور نشده بودند به بصره و مقر ارتش هفتم عراق منتقل شدند. او تنها بازمانده ماجرای زنده به گور کردن غواصان بود و یکی از افسران عراقی پس از اطلاع از این ماجرا، مخفیانه به او گفت که آنچه را که می بیند به کسی نگو. در غیر این صورت مرگ او قطعی است. راوی در کتاب «غواص صد و هفتاد و ششم» می گوید در میان شلوغی بازجویی های سپاه هفتم عراق متوجه شده است که به جز افسران عراقی که پشت میز نشسته اند، بقیه بازجویان فارسی صحبت کردند و به طور دقیق تر به این نتیجه رسید که آنها از اعضای سازمان مجاهدین خلق هستند.
بخشی از اسرای کربلای 4 از جمله یزدیان در پادگان سپاه هفتم ارتش عراق حضور داشتند که صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق برای عیادت به آنجا رفت و پس از آن اسرا را منتقل کردند به شهر بصره بازگشت و با استقبال گرم مردم خشمگین عراقی مواجه شد که آنها را با آب دهان و میوه های پوسیده پذیرایی کردند. اما جالب اینجاست که یزدیان مانند غلامرضا علیزاده (راوی گریز از خود) نقل می کند که در هیاهو چند زن و مرد را دید که در گوشه ای ایستاده بودند و بر مصیبت اسیران ایرانی گریه می کردند.
پس از جمع آوری زندانیان در بصره، آنها را به اطلاعات بغداد منتقل کردند و پس از ثبت نام، هر 10 نفر را در سلول هایی قرار دادند که یک یا دو نفر را در خود جای دهد. یزدیان می گوید: اگرچه خبری از آب و غذا نیست، اما مهم ترین موضوعی که زندانیان با آن دست و پنجه نرم می کردند، مشکل سینک و سرویس بهداشتی بود.
* بند 5 الرشید و کمپ 11 تکریت
پس از بازجویی توسط اطلاعات، نوبت به زندان مرکزی بغداد رسید که زندان عیون الرشید بود که پایگاه اصلی نیروهای دفاعی ارتش بعث بود و به آن زندان دفاع مرکزی نیز می گفتند. یزدیان در بند 5 زندان الرشید زندانی بود و مانند دیگر اسرای غواص کربلای 4، در حالی که در کنار تعدادی از آنها در خواب ایستاده بود، در اتاقی کوچک زندگی بسیاری از اسرا را دید. او هم می گوید وی افزود: تعدادی از زندانیان به دلیل کمبود جا، کمبود هوا و اکسیژن و استنشاق هوای آلوده به شهادت رسیدند. (صفحه 114)
jahannews به نقل از یستا
مطالب مرتبط
بررسی قیمت امروز خودروهای داخلی (۲۰ دی ۱۴۰۳) | پژو ۲۰۷ به ۷۰۷ میلیون تومان رسید
مخالفت ۲ بازیکن پرسپولیس برای انتقال به خیبر
گازگرفتگی در خیابان مفتح مشهد، یک قربانی گرفت (۲۱ دی ۱۴۰۳)