آمریکایی ها درباره قدرت رهبری و راهنمایی دیگران داستان می گفتند، در حالی که چینی ها درباره اعضای جامعه، نقش آنها در محافظت از دیگران و اهمیت کار گروهی صحبت می کردند. تفاوت در توصیف واقعیت یکی از تفاوت های مهم فرهنگ آمریکایی و چینی را نشان می دهد: فرهنگ فردگرایانه آمریکایی و فرهنگ جمعی چینی.
این تحقیق به ما یادآوری می کند که تفاوت های فرهنگی، مذاکره کنندگان را در یک سری سنت های نامرئی محبوس می کند. برای درک بهتر این حصار نامرئی، اجازه دهید داستان یک زن جوان آمریکایی به نام الیزا را مرور کنیم.
الیزا مهندسی است که در 26 سالگی به همراه سه مرد به عنوان رئیس یک واحد طراحی محصول جدید به یک کشور آسیایی رفت. سفر الیزا به آسیا یک شکست کامل بود، نه به این دلیل که او و تیمش خود را برای جلسات مذاکره با شرکتهای آسیایی آماده نکردند، بلکه به این دلیل که تفاوتهای فرهنگی را درک نمیکردند یا به آن اهمیت نمیدادند.
در یکی از کشورهای آسیایی، فرد دیگر طوری با مردان گروه صحبت می کرد که انگار من اصلاً آنجا نبودم… در کشور دیگر، مدیر عامل یک شرکت مشتری جلسه را ترک کرد که متوجه شد من رئیس هستم. الیزا به یاد میآورد: «چون او معتقد بود که یک زن نباید رئیس گروهی از مردان باشد.
الیسا که یکی از شاگردان من بود بعدها متوجه شد که برای موفقیت در مذاکرات بین المللی باید به تفاوت های فرهنگی توجه زیادی داشته باشد. برای این منظور کتاب «مذاکره در سطح جهانی» نوشته جانی برت را به او پیشنهاد دادم.
در این کتاب، جانی برت به ما اطمینان میدهد: «وقتی با فردی از فرهنگ دیگری مذاکره میکنید، برای کشف جهانبینی او وقت بگذارید، تصور نکنید که او شنا کردن ماهیها در کنار یکدیگر را آنطور که شما انجام میدهید تفسیر میکند.
jahannews به نقل از یستا
مطالب مرتبط
خروج نیروهای فرانسوی از جمهوری چاد (یکم دی ۱۴۰۳)
آیتالله علمالهدی: خدمت به مجاوران باید تشکیلاتی و مستمر باشد
افزایش نرخ طلا و سکه در مشهد (۳ دی ۱۴۰۳) | نیمسکه یک میلیون تومان گران شد!