مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

عقب‌نشینی غیرتاکتیکی در مقابل دشمن موجب خشم الهی است فداکاری جوانهای یک ملت، پشتوانه عظیم برای پیشرفت است امام خمینی(ره) ترس از دشمن را از دل‌های ملت بیرون آورد

تبلیغات بنری

به گزارش سایت یستا ، رهبر معظم انقلاب در دیدار با حاضران در اجلاسیه سراسری شهدای استان کهکیلویه و بویراحمد در سوم مرداد ماه 1403 بیانات مهمی بیان کردند که امشب در محل برگزاری این همایش منتشر شد. در یاسوج .

متن بیانات رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:

برادران و خواهران عزیز خوش آمدید. پیش از هر چیز از همه شما به خاطر توجهی که به این وظیفه و وظیفه بزرگ دارید کمال تشکر را دارم. این یعنی زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا. “گواهی” پشتیبان است. فداکاری جوانان ملت پشتوانه بزرگ معنوی و مادی برای پیشرفت ملت است. این باید حفظ شود، این باید حفظ شود. نباید گم شود، فراموش شود یا احتمالاً تحریف شود. اهمیت کار شما حفظ این ذخیره است.

سخنان حضرت امام جامی و همچنین مقاله بسیار خوبی که برادرمان صیباحی خوانده است، هر دو حاوی مطالب صحیح و خوبی است. در مورد موضوع به مسئولین هم انشالله به مسئولین محترم عرض میکنم. آقای عارف اینجا هستند و انشاالله به آقای رئیس جمهور اطلاع خواهم داد. امیدواریم به این افراد به شأن و ارزش معنوی و میهنی آنها برای ملت نگریسته شود.

استان کهکیلویه و بویراحمد – یعنی آن گروه; آنها خاطرنشان کردند که سابقه ایثار و مبارزه اکنون در قالب محافظه کاری یا به هر شکلی که قبلا بوده بسیار طولانی است. حالا دوره های قبلی که در عوض [امّا] در زمان ما آنچه به یاد دارم از ابتدای مبارزات در سال 42 این است که پدربزرگ آقا – پدر مرحوم سید ملک الحسینی – که از علمای برجسته آن منطقه بود، اطلاعاتی داده که اطلاعات آن یکی بوده است. از اطلاعات کمیاب؛ یعنی او قوی و شجاع بود و دستگاه هم همینطور [روی آن] حساب کرد، چون می‌دانست که اگر به بادیه‌نشینان منطقه دستور جهاد بدهد، جهاد می‌کنند، هرچند کارهایی انجام شده باشد. در همان زمان سازمان از طایفه دیگری به نام ایل عزیز خواسته بود که با عشایر در منطقه بویراحمد به جنگ بروند، اما یکی از علمای اهل سنت آنجا مانع از این کار شد. ما باید به سوابق روابط مذهبی، ملی و قومی خود در این کشور توجه کنیم. یک روحانی اهل سنت اجازه نداد نقشه رژیم برای ایجاد جنگ بین مردم بلوچ و عشایر کهگیلویه و بویراحمد رخ دهد. نهی کرد و اجازه نداد و بر خلاف آن فتوا داد. اینها سوابق این منطقه است.

در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی خیلی خوب وارد شدند. چه بعد از تشکیل تیپ فتح، چه قبل از تشکیل تیپ فتح – عناصر [آن] در سازمان های مختلف مستقر شدند و عناصر رزمنده در این منطقه تلاش زیادی کردند و کارهای خوبی انجام دادند. خاطراتی از آن دوران وجود دارد که اکنون در مسائل دفاع مقدس و گزارش های تاریخی آن جا افتاده است. مثلاً یک گردان از تیپ فتح دو سه روز در جزیره مجنون جلوی لشکر بزرگ بعثی عراق ایستاد، مقاومت کرد و عقب نشینی نکرد. البته آنها شهید شدند، اما توانستند منطقه را حفظ کنند. یعنی این اقدامات در آنجا هم در تاریخ دفاع مقدس و حافظه تاریخی آن ثبت شده است.

یک جمله بگویم: یکی از پایه های جنگ روانی با دشمنان هر ملتی، به ویژه در زمان ما، ملت عزیز ما و ایران اسلامی، بزرگنمایی دشمنان این ملت است. این از اول انقلاب وجود داشته است. ترس به طرق مختلف به ملت ما تبیین، تحریک و تزریق شده است. آنها از آمریکا می ترسیدند، از صهیونیست ها می ترسیدند، از انگلیس می ترسیدند، از این قبیل می ترسیدند. همیشه همینطور بوده یکی از مهارت های امام بزرگوار این بود که این ترس را از دل ملت دور کند و به ملت احساس اطمینان و اعتماد به نفس بدهد. ملت احساس کردند که نیرو و انرژی درونی دارند که برای انجام کارهای بزرگ می توانند به آن تکیه کنند و دشمن هم نمی تواند این کار را بکند و دستش آن قدر که وانمود می کند پر نیست.

این حرکت جنگ روانی که دشمن هنگام ورود به صحنه نظامی انجام می دهد، ترس را به همراه دارد که همان عقب نشینی است، همان چیزی که قرآن کریم به آن اشاره کرده و تصریح کرده است که این عقب نشینی در واقع موجب خشم خداوند می شود. من آنها را در این روز نمی پرستم مگر اینکه به جنگ منحرف شوم یا از اینکه غضب خدا را از دست بدهم بترسم. اگر در مقابل دشمنی است که به شما حمله می کند – مهاجمان انواع مختلفی دارند، گاهی مهاجم با شمشیر و در میدان، رو در رو و سینه به سینه است، گاهی مهاجم تبلیغاتی است، گاهی اوقات مهاجم. یک مهاجم اقتصادی است مهاجم، گاه مهاجم نظامی با ابزار جدید – من عقب نشینی غیر تاکتیکی کرده ام – و گاهی عقب نشینی به اندازه پیشروی تاکتیکی است، هیچ عیب و نقصی ندارد: اما مغرضانه به جنگ یا مغرضانه به دشمن است. تاکتیک این است: اگر در غیر این موارد عقب نشینی کنید، خشم خدا را از دست خواهید داد. در این زمینه نظامی[جور] در حوزه سیاسی هم همینطور است [موجب خشم الهی میشود].

در عرصه سیاسی، بزرگ نمایی نسبت به دشمن باعث می شود انسان احساس انزوا، ضعف و ناتوانی در مقابله با او کند. نتیجه تسلیم شدن در برابر خواسته های اوست. [بگویند] این کار را بکن، عین؛ اینکارو نکن چشام هر چند اکنون انواع حکومت ها با ملت های کوچک و بزرگ وجود دارد که این گونه اند. و هر چه به آنها گفته می شود، برعکس، «چشم» است. آنها اراده ای از خود ندارند. اکنون پشت میز دیپلماسی و مذاکرات دیپلماتیک، البته آداب و رسوم و شرایطی وجود دارد. می توان آن چشم را به طرق مختلف گفت. اما در واقعیت [همان] این چشم است که می بیند. اما اگر به کشورهای خود تکیه کنند، اگر به توانایی های داخلی خود تکیه کنند، اگر حقیقت وجود دشمن را بدانند و بدانند که دست او آنقدر که تظاهر می کند پر نیست، نمی توانند چشمم را بگویند. اما به اینها توجه نمی کنند، بلکه به آنها چشم می گویند. این در حوزه سیاست است.

در عرصه فرهنگ، این گسترش به گونه ای دیگر ظاهر می شود. احساس منفی نگری، شیفتگی به فرهنگ دیگری، تحقیر فرهنگ خود و غرور در پایبندی به فرهنگ بیگانه. عده ای هستند که وقتی صحبت می کنند یا چیزی می نویسند به استفاده از یک کلمه فرانسوی افتخار می کنند. افتخار می کنند که از تعبیر ایرانی آن استفاده نمی کنند، بلکه از تفسیر فرانسوی آن استفاده می کنند. حالا زمانی می رسد که دیگر حریف ایرانی ندارید. [مثلاً] تلویزیون تلویزیون است. ما یک کلمه ایرانی برای توصیف آن نداریم. اگرچه در ابتدا می شد یک کلمه به آن اشاره کرد، اما اکنون باید اسمش را تلویزیون بگذاریم. اما [در مورد] بسیاری از واژه های سنتی رایج در زبان برخی از مردم که فرانکی هستند، غیر ضروری هستند. یکی از نتایج آن تجلیل این است که فرهنگ و آداب و رسوم و سبک زندگی و شیوه زندگی او را می پذیریم. ببین خب این جنگ روانی برای دشمن است.

چه کسی با جان و دل در مقابل این جنگ روانی ایستاد؟ اینها جوانانی هستند که شما اکنون آنها را جشن می گیرید، آنها را بزرگ می کنید و واقعاً شگفت انگیز هستند. آن جوانی از فلان کشور یا فلان شهر یا فلان قبیله یا فلان استان که می رود جلوی دشمن می ایستد، در میدان نظامی ترسی نمی کند، تحت تأثیر او نیست. گفتار سیاسی که فرهنگ خود را نمی پذیرد، همان موجودی است که باید برای او ارزش قائل شد. اوست که با تمام وجود در مقابل این جنگ روانی می ایستد. این را زنده کنید. این حقیقت را مجسم کنید و در این مواقع نشان دهید. این حرف من است.

همه اینها که گفتم: دست نوشته ها، کتاب ها، فیلم ها، خاطرات، نام گذاری کوچه ها، خیابان ها، استادیوم ها و… خوب است، همه لازم است. برخی از این افراد در حال پیر شدن هستند. یعنی مثلا شما اسم خیابان را به نام شهید می گذارید و این خیلی خوب است، اما بعد از سه چهار سال مردم می گویند «خیابان شهید بهشتی» و اصلاً شهید بهشتی را به یاد نمی آورند. برای مثال شما الان هستید [میخواهید بروید] خیابان شهید بهشتی [میپرسند] کجا میری آقا؟ [میگویید] خیابان شهید بهشتی; اصلا مردم بهشتی شهید عزیز را به یاد نمی آورند. برخی از آنها اینگونه هستند; هیچ ایرادی ندارد، فقط آن را در همان زمان رها کنید. برخی از آنها مانند فیلم ها ماندگار هستند و بیشتر از همه کتاب ها – که البته دائمی هستند – باید آنها را رها کنید. یعنی شما کتاب را خیلی خوب منتشر می کنید چند نفر این کتاب را خوانده اند؟ چند نفر هنگام خواندن آن از آن یادداشت برداری می کنند؟ چند نفر وقتی با دوستان خود در محافل دوستانه می نشینند و آنها را با یکدیگر رد و بدل می کنند از این یادداشت ها استفاده می کنند؟ اینها را در نظر بگیرید. ببین راه چیه با این کتاب – ماندگارترین کتاب تمام دوران – چه کاری می توانید انجام دهید؟ ماندگارتر از فیلم ها و امثال آن است – می تواند فردی را که کتاب می خواند متحول کند.

خب، ما ده ها میلیون جوان در کشور داریم. به عنوان مثال، فرض کنید تعداد چاپ های این کتاب ده بار، از ده تا دو هزار چاپ شده است – که حداکثر است. [تعداد هر چاپ] بیست هزار جلد است. بیست هزار جلد در مقابل بیست میلیون عدد بسیار کمی است. بیست هزار نفر را وادار کنید که اول آن را بخوانند، و آن بیست هزار نفری که این کتاب را می خوانند، شما به معنای واقعی کلمه این شخصیت را ترسیم کرده اید، این شخصی را که توصیف کرده اید، در سبک زندگی او، در وجودش، در افکارش، فرهنگش تاثیر دارد. این باید هدف شما باشد. من همیشه به گروه هایی که برای بزرگداشت شهدا به دیدار ما می آیند توصیه می کنم – مثل شما – به خروجی ها نگاه کنند. فقط کار کردن کافی نیست. این اقدامات ابزار هستند. ابزار [هم] برای گرفتن نتیجه. شگفت انگیز [اگر] اگر آچار داشته باشید فایده ای ندارد یا مثلا در شل شدن پیچ و مهره کمکی نمی کند. این باید یک عمل، چیزی، ابزاری باشد که بتواند کار کند.

انشاءالله خداوند به شما توفیق و پایداری عنایت فرماید. خداوند شهدای عزیز آن منطقه، آن استان را بیامرزد و درجاتشان را بالا ببرد و شفاعتشان را نصیب ما کند و به لطف و رحمت خود ما را به آنان ملحق فرماید.

سلام و برکت و رحمت خداوند بر شما باد

تبلیغات بنری

jahannews به نقل از یستا