مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

شاعر پادشاه فصل‌ها، پاییز‌های مشهد را دیده بود

تبلیغات بنری

وقتی نام پاییز به میان می آید، همه تصویر، منظره، تصویر یا حتی خاطره ای را در ذهن خود تصور می کنند. فکر می کنم این ویژگی پاییز و رنگ های آن است.

پاییز برای من برگ موز پرتقال و نارنگی است. تعداد زیادی از هر دو. یک دسته برگ خشک بود که وقتی از مدرسه برگشتم مرا تشویق به دویدن کرد و یک کاسه بزرگ پر از نارنگی، تنها میوه پاییزی که نیازی به چنگال و چاقو ندارد، میوه هفت ساله. دست های کوچک می توانند کیسه را پوست کند، پوست کند و پر کند.

بعد با خود می گوید: فیلینگ فقط برای نارنگی مناسب است. نه برای گل ها، نه برای جوانه هایی که از ساقه های مرطوب بیرون می آیند، نه برای مردم، نه برای قلب ها. چون دختر همسایه ما می گفت پاییز یعنی حسرت او. یعنی کندن و پر بودن. یکی دلش را پر از نارنگی کرده بود، چیده بود و رفته بود و دیگر برنگشت.

اما من از مردم به دلیل سقوط آنها تداعی های عشق و ارادت را نیز شنیده ام. برای آنها، فصل شلوغی بوده است. فصل تسلیم و بقا، فصل تولد و زایمان که مهر و آبان و اضرار را در دل دارد. یا مثلا همین برادر سوم که پاییز برایش سلطان فصل ها بود و نمی دانست که با این شعر وقتی روی صندلی سبزی در باغ بی برگی خانه اش در عشرت آباد می نشیند، چراغی روشن کرده است. سیگار با یک دست و روی کاغذ با یک دست نوشت و ساخت … تصویر پاییز در ماندگارترین منظره تمام شهرهای جهان.

با نام و دیدن پاییز چه منفی به ذهن می رسد؟

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری shahraranews