مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

دلنوشته احساسی حامد بهداد درباره سعید راد

تبلیغات بنری

به گزارش سایت جهان نیوز ، حامد بهداد در صفحه اینستاگرام خود خطاب به سعد راد نوشت: خوشحالیم. وقتی 11 ساله بودم در سینما، عقاب ها را از تو روی پرده دیدم و بعد تو از ایران رفتی و من داشتم عکس هایت را جمع می کردم و با بتامکس و وی اچ اس دنبالت کردیم. بعد از چند سال که از تبعید برگشتم و تو را در تالار وحدت دیدم و از کار کردن در اولین فیلمم به من گفتی که چطور اخیراً با هم کار کردیم و توانستیم خنده ها و خنده هایت را ببینم.

خیلی حرف زدم و خاطرات تعریف کردم. همه اینها در گوش شماست، اما از فردین، بهروز و ناصر خیلی حرف زدید.

تو هم از زندگی حرف می زدی. مامان می پریدیم و می خندیدیم و دور تو جمع می شدیم و کار را تمام می کردیم و از حرف هایت لذت می بردیم. آخرین روز کاری سریال دل بود که همه گروه را به ویلای شمالی خود دعوت کردید و ما به دیدارتان آمدیم.

فکر کنم ماه رمضان بود. روزه ام را افطار کردم. باری بعضی وقتا خسته میشی ولی همه میدونن کی هستی و کجا هستی.

آنها به دل شما می نشینند. یادم هست که اوایل که تازه از ایران آمده بودم، با دوستم علی کاز ملاقاتی بین شما و فریدون قالی ترتیب دادیم، با شماره شما تماس گرفتم و شما بی ادبانه جواب دادید.

صدای خنده هایت طنین انداز می شود. من و علی افتخار می کنیم که توانستیم دوستانمان را دور هم جمع کنیم.

اشک هایش را پاک کرد و گفت سعید چطوری؟ چطور هستید؟ گفتم فریدون بیا پیش من. شب سه نفری به خانه الهیا آمدیم. منتظرت بودیم گفتم فریدون نقش (پنجه هایت را مثل شیر حرکت دادی) به من پیشنهاد شد، یکی از آن نقش هایی که من با آن متولد شدم. این روزها نمی خواستم چهره جذاب یک قهرمان سینما را ببینم که همیشه ورزش می کند و حالت دیگری دارد، اما به تو فکر می کردم و نگران تو بودم.

می خواستم همان قهرمان تنگا و کافر و عقاب و خط قرمز بمانم. زندگی دیگری اما ما به یاد خواهیم آورد.

فیلم های شما، خاطرات شما و چهره جذاب سعید راضی که استثنایی و با صدای دوبله ایرج نظریان بود، چه کیفیتی ارزش دیدن دارد. امروز معین صدیقی چند عکس یادگاری برایم فرستاد که خوشحالم کرد. من فکر کردم خوب است که عکس را نشان دهم. یادت گرامی دوستت حامد بهداد. در ماه محرم الحرام 1403 ق. تهران

تبلیغات بنری

jahannews به نقل از یستا