مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

خاطرات خوش آقای مجری | مروری بر کارنامه هنری ایرج طهماسب به بهانه ۳ دهه برنامه‌سازی او برای کودکان

تبلیغات بنری

به گزارش یستا; مجری باید کنار یکی دو عروسک ثابت و انبوه نامه می نشست و هر بار با خواندن نامه ای جدید بچه ها را سرگرم می کرد. مجری مردی که بر خلاف معیارهای امروزی با سبیل های پرپشت و سر نیمه طاس هیچ وجه اشتراکی با عموهای عصبانی و احساسی این دوران نداشت اما با ریتمی آرام و آرام نبض بچه ها را به دست گرفت. دهه شصت

مانند بسیاری دیگر از برنامه نویسان آن روزها، او فرصت هایی را خارج از محدودیت ایجاد کرد. او با حمید جبلی و مرضیه محبوب در آرشیو عروسک‌های صداسیما رفت و آمد داشت و هر بار با تغییرات جزئی در ظاهر عروسک‌های استفاده شده، شخصیت‌های جدیدی خلق کرد. عروسک های در آستانه زوال گاهی با یکی دو بخیه جادویی و یک مشت موی تازه و لباس نو جان تازه ای می گرفتند.

در آن روز وقتی سه نفر در حال جستجوی انبار عروسک های مرموز بودند، یک مورچه کوچک با چشمان درشت و دهان نیمه باز کنار بقیه عروسک ها در گوشه ای خوابیده بود. مورچه ای که در واقع در برنامه دیگری زندگی می کرد. مرضیه محبوب چنگال هایش را برداشت و کلاه قرمزی روی سرش گذاشت و لباس هایش را مرتب کرد و قرار شد رو به دوربین شود. حمید جبلی قبل از فیلمبرداری پس از بررسی های متعدد به لحن آشفته شخصیت کودکی رسید که تلفظ درست را بلد نیست. کلمات را پشت سر هم گفت. او آن را اشتباه تلفظ کرد. او خرابکار بود، اما قلب خوبی داشت.

همان کودک بی مهری در همه خانه ها که نیاز دارد کسی سرش را بگیرد و آرام آرام حرف زدن، نشستن، ایستادن و عمل کردن را یاد بگیرد. ایرج طهماسب در آن سال هایی که شخصیت های معمولی بچه های تلویزیون و رادیو همگی آراسته و اتوکشیده شده بودند، شخصیتی را مطرح کرد که قرار نبود بچه ها شبیه آن باشند و بس. پس از ضبط همان قسمت که کلاه قرمزی مهمان صندوق پستی بود، سرنوشت هنری ایرج طهماسب و تیم همراهش در نحوه ارائه برنامه برای کودکان به کلی تغییر کرد. آنها بدون اینکه بدانند، نوستالژی زنده ای را در خاطرات ایرانیان از دهه 1960 و دهه های پس از آن ایجاد کردند.

فرمول سرگرمی ساده

ایرج طهماسب دانشجوی تئاتر دانشگاه تهران است. او صداپیشگی خود را با مدرسه موش ها آغاز کرد. شاید قرار بود یک بازیگر جدی یا نویسنده موفقی باشد. اما سال های حضور در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان او را به سمت برنامه های کودک سوق داد. در آن سال ها هر هنرمندی زیر بار ژانر کودک نمی رفت. فراتر از ظرفیت و حوصله بسیاری از برنامه نویسان بود.

طهماسب، اما خاک تمرکز بود. قیافه کودک را می شناخت. او با دنیای ذهنی کودکان بیگانه نبود. در آن سال‌ها، سفارش دادن تولیدات توسط مدیران شبکه و هنرمندان اغلب موظف به تولید بودند. طهماسب آرام آرام به خود آمد و دید که در دهه 60 هم همین برنامه های کودک را دارد. او در «تاب و انجام دادن» به همان اندازه در «کلاه قرمزی» موفق بود.

طهماسب می دانست که می توان در فضایی سیاه و ساده و از دل روایت های خالی از هر پیچیدگی، دو بزرگسال با لباس کودکانه را جلوی دوربین برد، نه تن کودک که تمام خانواده را با خود آورد. فرمول برنامه نویسی طهماسب بر اساس برنامه ریزی برای کودکان نبود، بلکه بر اساس سلیقه خانواده بود. او اصرار داشت چیزهایی بسازد که تمام خانواده را تا آخرین لحظه دور هم جمع کند.

سینمای خوب آقای طهماسب

این ایرج طهماسب بود که بیش از هرکس دیگری برای ما بچه ها وقت گذاشت. او خوب بود و ما را به خوبی درک می کرد. هر بار که کار جدیدی ارائه می کرد، می دانستیم که کسی به ما توصیه نمی کند. یا در روزهایی که فیلم‌هایی مانند «دزد عروسک‌ها» ما را در تاریکی سینما می‌ترساند، می‌توانستیم با کلاه قرمزی وارد مینی‌ون شویم و بخوانیم: «آقای راننده، وسایلت را بپوش، برو». به تهران.”میخوام برم تلویزیون…”; می رفتیم تلویزیون

پیش آقای مجری می رفتیم. ما هم می خواستیم مجری به زنی که دوستش دارد برسد. همانطور که پدر و مادر ما تا آخرین لحظه فیلم را تماشا می کردند. با هر فصل جدید فیلم کلاه قرمزی که منتشر می شد، سالن ها مملو از تماشاگران پیر و جوانی بود که عاشق کلاه قرمزی بودند. شخصیت ایشان بدون افزایش قد بر دوش آقای مجری رشد کرد.

کلاه قرمزی در قاب تلویزیون

تیم فشرده ایرج طهماسب با دستور هوشمندانه خود در نوروز 1397 با هیاهویی به تلویزیون بازگشت. پیش از آن طهماسب که با نسخه های تلویزیونی و سینمایی کلاه قرمزی به خاطره سازی برای نسل دهه شصت و هفتاد ادامه می داد، حالا با نیم نگاهی به متولدین دهه هشتاد به شبکه دو سیما بازگشته است. اکنون کلاه قرمزی و پسرخاله در کنار چند شخصیت ناآشنا در تلویزیون ظاهر شده اند. پسرخاله از روستا آمد. گیگلی خسته و بی حوصله بود و میزبان همچنان صبور و شایان ستایش بود. ایرج طهماسب بازی در رده بزرگسالان را کنار گذاشته بود و آخرین بار در فیلم رفیق باد (1387) مقابل دوربین قرار گرفت.

حالا تمام حواسش را معطوف نسل جدید کرده بود. نسلی که آرام آرام با هجوم رسانه های مختلف، سرعت بالای فناوری، دسترسی به وسایل سرگرمی متعدد و… مواجه شد، کار را برای همه برنامه نویسان سخت کرد، اما فرمول برنامه نویسی طهماسب همان بود که همیشه بوده است: ساده و بی عارضه. روایت برای همه اعضای خانواده اعضا. او کم کم در سال های بعد با خلق شخصیت های جدید و میهمانان مشهور راه خود را به درستی طی کرد و اکنون یکی از پرطرفدارترین سازندگان نمایش در حوزه کودک به حساب می آید. مردی با ایده های بی پایان و لبخندی همیشگی که دنیای کودکان را به خوبی می شناسد.

نگاهی به 3 شخصیت ماندگار که حاصل ایده ایرج طهماسب بود

پسر عمو

دوست مادام العمر کلاه قرمزی که در اصل یک عروسک لاک پشت در آرشیو اسباب بازی رادیو بود، با تغییراتی به شخصیت جدیدی تبدیل شده است. گوشه گیر، آرام و گوشه گیر، اما ملایم و دوست داشتنی. پورسر خاله اولین بار در سال 1372 با Mailbox معرفی شد و پس از آن در بقیه آثار کلاه قرمزی حضور داشت.
حمید الجبلی صدای او و کلاه قرمزی را صدا کرد.

خانواده دور

عروسک فعال با ظاهری متفاوت در قالب نظافتچی و خدمتکار اضافه شده برای اولین بار در سال 1389 با صدای بهادرالممالکی ویژه برنامه کلاه قرمزی نوروز در نوروز 1389 لحن نقش خانوادگی در موقعیتی که از بقیه نقش ها بزرگتر بود، علاوه بر بچه ها، بزرگترها را هم به همراه داشت و گفتارش تا مدت ها بر اساس زبان بود.

کودک

ایرج طهماسب که شبکه تلویزیونی خانگی را برای ارائه اثری جدید در نوروز 1401 انتخاب کرده، این بار به شخصیتی به نام پاشا می پردازد که کلاه قرمزی را به بایگانی خاطرات گذاشته و دست به ابتکاری تازه زده است. شخصیتی برگرفته از کودکان کار با ظاهری معصوم و روحی خارق العاده، با صدای صبور هوتون محبوبیت زیادی در بین تماشاگران داشت.

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری shahraranews