مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

بررسی عوامل قتل‌های ناموسی از منظر جامعه شناسی | گذر قاتل از مسیر عشق

تبلیغات بنری

به گزارش یستا; نمی توان آمار دقیقی از قتل های ناموسی ارائه داد، اما تقریباً بر اساس گزارش های منتشر شده در رسانه ها و تحقیقات میدانی، از ابتدای سال تاکنون 12 مورد قتل ناموسی در مشهد رخ داده است. جنایاتی که در آن قاتل و مقتول بیش از هر انسانی در این دنیا یکدیگر را دوست داشتند. دوست داشتند و با هزار آرزو در کنار نیمه گمشده شان سر سفره عقد نشستند.

بعد از دوران نامزدی زندگی عاشقانه ای را شروع کردند. بسیاری از آنها بچه به دنیا آوردند و شیرینی زندگیشان دو چندان شد، اما در این میان گاهی توهم و تردید و بدبینی چون ابری سیاه بر زندگیشان سایه افکنده و کم کم مانند موریانه زندگیشان را نابود می کند. مانند همه زوج‌ها در ابتدای ازدواج، آنها فکر می‌کردند که فقط مرگ می‌تواند آنها را از هم بپاشد. اتفاقاً آنها اشتباه نمی کردند و مرگ آنها را از هم جدا کرد، اما هیچ یک از مردها فکر نمی کردند که خودش با کشتن همسرش به زندگی عاشقانه آنها پایان دهد.

با باز شدن درهای خانه چشمانش را بست. ناگهان تصور کرد که دو دختر خردسالش از او استقبال خواهند کرد، به همین دلیل لبخندی زد و آنها را در خیال خود در آغوش گرفت اما با شنیدن صدای قوه قضائیه ناگهان همه این تصورات از بین رفت. چشمانش را باز کرد و با قدم هایی لرزان به سمت خانه ای که اکنون به عنوان صحنه جرم شناخته می شد، رفت. چند روز بعد این مرد به خانه ای بازگشت که گرمای محبت خانواده اش از بین رفته بود و سردی عجیبی جای آن گرما را گرفته بود.

به اطراف نگاه کرد. انگار طاقت ماندن در خانه ای را نداشت که چندی پیش همسرش را با چاقو کشته و نخ زندگی اش را پاره کرده بود. او مجبور شد جنایت خود را با چاقوی چوبی تکرار کند، در حالی که عصبانیت گلویش را بسته بود و نمی توانست درست صحبت کند.

این پرونده توسط قاضی وحید خاکشور بازپرس ویژه قتل بازپرس دادسرای و انقلاب ناحیه دو مشهد پیگیری شد. وی درباره انگیزه این متهم و دیگر متهمانی که همسرانشان را به قتل رساندند، می گوید: در این پرونده و موارد مشابه، متهمان ادعا می کنند که قبلاً به همسران خود عشق می ورزیدند و حتی به آنها محبت می کردند. احساسی که در یک لحظه یا حتی یک روز به دلایلی مانند سوء ظن، خیانت و … تبدیل به نفرت می شود، بنابراین فرد تصمیم به کشتن شریک زندگی خود می گیرد.

بازپرس شعبه 211 دادسرای عمومی مشهد ادامه می دهد: در این موارد معمولاً شوهر در مواقعی که انتظارش را ندارد اطلاعاتی به دست می آورد که در ذهنش احترام ازدواج او را از بین می برد. مرد پس از مواجه شدن با اطلاعات تحریف شده ای که به او می گوید همسرت به تو خیانت کرده است، بدون اینکه به زن فرصت توضیح بدهد تصمیم به قتل می گیرد و به خود این حق را می دهد که او را بکشد.

افسردگی سرنوشت مردانی است که زنان را می کشند

خخشور توضیح می دهد: متأسفانه در قتل های ناموسی، قاتل با خشونت شدید دست به قتل می زند. مانند ماجرای خیابان بهشتی که زن خوابیده بود و مرد با چاقو به سمت او رفت و ده ها ضربه به او زد. این خشونت را می توان در سه مورد قتل ناموسی که در اردیبهشت امسال رخ داد نیز مشاهده کرد.

وی می گوید: متأسفانه در مواردی که انگیزه ناموسی قوی باشد، قاتل در لحظه ارتکاب جنایتی که هیچکس از او انتظار نداشت، خشونت نشان می دهد. بازپرس جنایی در دادسرای مشهد با اشاره به سرنوشت قاتلان پس از ارتکاب جنایت ادامه داد: در تمامی موارد قتل های ناموسی، قاتل پس از ارتکاب جنایت پشیمان می شود و متهم دچار افسردگی شدید می شود. زیرا پس از حادثه به آنچه انجام داده اند و عواقب عمل خود فکر می کنند و متوجه اشتباهی می شوند که مرتکب شده اند.

قبل از هر تصمیمی توضیح بخواهید

بازپرس شعبه 211 دادسرای مشهد با اشاره به پرونده هایی که اخیرا در این زمینه به آنها رسیدگی کرده است، می گوید: در یک مورد مردی متوجه خیانت همسرش با یکی از دوستانش شد. او ابتدا به کشتن همسرش فکر می کند اما قبل از هر اقدامی علیه همسرش با او صحبت می کند و متوجه می شود که همسرش قربانی یک توطئه شده و مجبور به رابطه پنهانی شده است و به همین دلیل از کشتن همسرش منصرف می شود. اما سپس نقشه ای تاریک از دوستش می کشد، بنابراین از او انتقام می گیرد و او را می کشد.

وی ادامه می دهد: اگرچه این پرونده به جنایت ختم شد اما نشان داد که اگر زوجین با چنین موقعیت هایی مواجه می شوند، قبل از هر اقدامی و حتی مراجعه به مشاوره در مورد آن با یکدیگر صحبت کنند. اگر در ماجرای قتل ناموسی خیابان بهشتی این اتفاق افتاده بود، متهم همسرش را نمی کشت. از آنجایی که متهم مردی آرام است که همسر و خانواده اش را دوست دارد و تنها پس از 24 ساعت که معتقد بود همسرش به او خیانت کرده است، اگر زمان بیشتری داشت احتمالا او را نمی کشت. این در حالی است که رسانه ها با آموزش می توانند از بسیاری از این جنایات جلوگیری کنند.

تشویق به انتقام

یکی از اعضای هیئت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد نیز از حدود 10 ماه پیش تحقیقات گسترده ای را درباره قتل های ناموسی آغاز کرد. دکتر مجید فولادیان با حداقل 10 متهم که به جرم قتل همسرانشان دستگیر شده بودند، مصاحبه کرد.
این جامعه شناس قتل ناموسی را تنها یک عامل نمی داند و می گوید: افرادی که دست به قتل همسرانشان می زنند، روابط عاشقانه داشتند، اما بعد به چند دلیل دست به این کار زدند.

وی ادامه می دهد: زمانی که با متهمان مصاحبه می کردم متوجه شدم اکثر آنها از ساختارهای سنتی جامعه خارج شده اند. اکثر مردانی که مرتکب قتل شدند در ساختار سنتی جامعه بزرگ شده بودند و مفهوم حسادت برای آنها مهم و کلیدی بود. این افراد وقتی به جوانی می رسند یک پایشان در سنت و پای دیگرشان در جامعه مدرن است. اگرچه اکثر آنها در یک ساختار سنتی خانواده بزرگ شده اند، اما در جامعه مدرن بالاخره عاشق یک زن شده و با آن ازدواج کردند و پس از گذراندن دوران شیرین ازدواج، به مرور زمان تضادهای دو طرف آشکار شد.

این جامعه شناس تناقض در ساختار فرهنگی شوهران را یکی از دلایلی است که مردان را به سمت جرم سوق می دهد و می گوید: در بررسی برخی موارد متوجه شدیم که زن قبل از ازدواج از استقلال برخوردار بوده و پس از ازدواج نیز قصد حفظ آن را داشته است. برای برخورداری از این استقلال ها، داشتن کار و درآمد و علاوه بر استقلال مالی، برخورداری از آزادی کار و استقلال اجتماعی، اما مرد در همه این مسائل با مشکل مواجه بود. در اینجا درگیری ها به وجود می آیند و تشدید می شوند. با هر تفاوتی با توجه به رابطه آنها، این زندگی انعطاف پذیرتر می شود. اگر او از خانه خارج شود، اختلافات بین دوستان زن یا مرد او باعث تقویت و حتی ترغیب هر دو طرف به انتقام می شود.

ساختار اجتماعی خاستگاه قتل های ناموسی است

فولادیان با اشاره به اینکه انگیزه اکثر قتل‌های زنان از خیانت یا تصور این پرونده ناشی می‌شود، توضیح می‌دهد: همه قتل‌های همسران مربوط به خیانت نیست و ربطی به آن ندارد، اما تقریباً همه متهمان ادعا می‌کنند. که شوهرانشان به آنها خیانت کرده اند. شنیدیم همه متهمان مدعی شدند همسرش با فرد دیگری رابطه داشته و پس از کشف این موضوع او را کشتند. ما در مورد همه این ادعاها تحقیق کردیم و متوجه شدیم که در بسیاری از موارد حقیقت با تصورات مردان فاصله زیادی دارد.

به عنوان مثال، مردی مدعی شد که همسرش را به دلیل رابطه نامشروع با یکی از همکاران زن کشته است. ما بررسی کردیم و متوجه شدیم که داستان کاملاً با آنچه آن مرد ادعا می کرد متفاوت است. این مرد با ذهنیت و برداشت سنتی خود، پیامک های متعددی را بین خود و همکارش در تلفن همراه همسرش مشاهده کرد. موضوع نامه ها تجارت و لحن آنها محترمانه بود. با وجود این مرد این پیام ها را به بدترین شکل تفسیر کرد و بدون اینکه از همسرش توضیحی بخواهد مرتکب جنایت شد.

وی ادامه می دهد: در این مورد دیدیم که مرد از تک تک کلمات این پیامک ها درک عجیبی داشت و همین سوء تفاهم باعث شد با خشونت شدید همسرش را بکشد. نکته ای که باعث شد به صراحت بگویم این است که ریشه جرایم ناموسی را فقط در ساختار جامعه ایران و تحولات آن باید جست وجو کرد که ساختار جامعه امروز ماست که ریشه این جنایات را به خوبی نشان می دهد.

فولادیان با اشاره به انگیزه قتل های ناموسی می گوید: مقام قضایی باید به انگیزه اساسی قاتلان پاسخ دهد اما از نظر اجتماعی موضوع مهم این است که مردی که همسرش را دوست داشته و ازدواج کرده است، چه چیزی به تصمیم گیری رسیده است. برای کشتن یک زن این نقطه ای نیست که انسان سریع به آن رسیده باشد و باید ساختار زندگی او را تحلیل کرد و دید که چرا این فرد به این نقطه رسیده است.

ضرورتی به نام طلاق

اکثر مردانی که همسر خود را به قتل رساندند حداقل یک بار سعی کردند طلاق بگیرند، اما به دلایل مختلف یا نتوانستند طلاق بگیرند یا منصرف شدند. فولادیان این را می گوید و توضیح می دهد: در بررسی ها متوجه شدیم قاتل و مقتول حداقل یک بار قصد طلاق داشتند اما نتوانستند از هم جدا شوند. همه آنها یا با تسویه حساب یا پس از مشاهده پیچیدگی های دادگاه طلاق و سپس ارتکاب جنایات از روی هوس به خانه بازگشتند. البته این آماری است که ما از قتل داریم. اگر خیانت، خشونت خانگی و طلاق عاطفی را به این آمار اضافه کنیم، متوجه می شویم که با چه مقیاسی مواجه هستیم.

فولادیان ادامه می دهد: نکته دیگری هم وجود دارد و آن اینکه طول زندگی مشترک تضمینی برای ادامه آن نیست. در مواردی که بررسی کردیم، طول رابطه ارتباطی به قتل یا غیرقتل نداشت. در برخی موارد سه سال و برخی دیگر پانزده سال با هم زندگی کردند و بیشتر آنها صاحب فرزند شدند.

نکته دیگری که قابل توجه است این است که در تحقیقات شاهد بودیم که بسیاری از متهمان شخصیت خشونت آمیز نداشتند و بسیار مورد آزار و اذیت قرار گرفتند. طبیعتاً تحصیلاتشان نسبتاً پایین بود و اگر تحصیلی هم می گرفتند از دانشگاه های رده بالا بوده است. البته تحصیلات عامل کاهنده نیست و نمی توان آموزش را متغیر در نظر گرفت.

تبلیغات بنری

منبع : خبرگزاری shahraranews