برای اطلاع رسانی شهرآرانیوز; تابستان امسال در پی درگیری در بزرگراه صدمتری بعد از خیابان امیرآباد، شش مرد مسلح با حمله به سرنشینان یک پراید، یکی از آنها را با گلوله و قمه کشتند و متواری شدند. پس از دستگیری و اعتراف به قتل چلیل. روز گذشته بازپرس جنایی با دستور قاضی وحیدی حکشور آنها را برای بازسازی صحنه قتل به محل رساند.
«علی میم» متولد 1376 متهم اصلی پرونده در مورد حادثه روز حادثه مدعی شد که قبلاً با مقتول درگیری و نزاع داشته اند که این فرد دستش شکسته و حتی به جمجمه اش ضربه زده است. 21 روزه که تو بیمارستانه
متهم قتل علت تعقیب مقتول را اعلام کرد: برادران «ایکس» از جلیل شکایت کردند و حکم جلب وی را داشتند. آن روز می خواستیم او را بگیریم. یکی از دوستان آمار را به ما داد اما وقتی به آنجا رسیدیم او رفته بود. بعد متوجه شدیم که با افتخار به امیرآباد رفته است. با خودروی پراید 111 و پژو پارس به دنبال او رفتیم و ابتدا از پرایدش در امیرآباد مقابل بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) عیادت کردیم. با «وینچستر» بیرون رفتم و در عرض پنج ثانیه دو تیر شلیک کردم که یکی از آنها به آرنج خلیل خورد. بلافاصله دنده عقب را برداشت و فرار کرد.
ما مهاجمان را نشناختیم
جمشد ب» فردی بود که در کنار مقتول نشسته بود. وی درباره وقایع آن روز گفت: کنار دانشجویی نشسته بودم که دو ماشین از جلوی ما حرکت کردند. این مرد (به گفته مظنون قتل) صورت خود را پوشانده و یک تی شرت سفید پوشیده و با اسلحه پایین آمده است. اولین شلیک به آرنج چلیل اصابت کرد. به محض شنیدن صدای شلیک، احساس کردم دستم می سوزد و دیدم شش هفت گلوله به دست راستم اصابت کرده است. بعد از شلیک دوم به جلیل گفتم برعکسش کن، می خواهند تو را بکشند. از او پرسیدم اینها چه کسانی هستند؟ گفت نمی دانم. جلیل چرخ عقب را گذاشت و با سرعت زیاد به سمت بلوار بیشات رفتیم. دست جلیل خیلی خون می آمد. از صدامتری به مهرآباد رفتیم و دور زدیم.
دعوای دیگر صدها متر دورتر
پس از این صحنه این خودروها در فاصله صد متری دوباره به هم برخورد کردند که پژو پارس از پشت به خودروی مقتول برخورد کرد و خودرو به عقب برگشت. پس از این صحنه حدود شش نفر از خودرو پیاده شدند و به مقتول حمله کردند.
جمشید درباره این صحنه گفت: جلیل وقتی ماشین ما از کار افتاد بیهوش شد. از پشت به ماشین ما زدند و ما دور زدیم. سپس علی با چند نفر دیگر فرود آمد. وقتی علی به سمت راننده رفت، در را باز کردم. دو نفر با صورت های پوشیده به سمت من آمدند. «حسن هو» مرا شناخت و گفت جمشید بیا پایین ما با تو مشکلی نداریم. نمی دانم صورت حسن پوشیده بود یا نقاب زده بود. سپس شخص دیگری با شمشیر به صورت نزد من آمد و به من گفت برگرد و مرا تهدید کرد. دستم را روی سرم گذاشتم، سه چهار قدم رفتم، کنار تابه های زرد ایستادم و نگاه کردم.
چند نفر روی او افتادند؟
پنج شش نفر بودند، اما من آنها را آنجا نشناختم.
آیا شش نفر او را در ماشین زدند؟
یادم نیست چون یک لحظه فرار کردم و رفتم آنجا نگاه کنم. علی فریاد می زد و فحش می داد.
از دور نگاه میکردی نفهمیدی دستشون چیه؟
علی قمه داشت. البته تاریک بود من هم بعداً علی را از پیراهن سفیدش شناختم. جلیل را از پهلوی راننده زدند. چون تابستان بود و شیشه ها پایین بود و جلیل نمی توانست بیرون برود.
بقیه متهمان چه گفتند؟
■ «رسانا. خ» متولد 1371 که متهم قتل را همراهی می کرد، درباره این صحنه گفت: قمه ای داشتم که علی از من گرفت و دوید و در ماشین را باز کرد. دنبال «حسین» بودم. علی را گرفت و گفت نزن او می میرد. چون چلیل افتاده بود. حسن هم جلوی جمشید را گرفت. بعد قمه را از دست علی گرفتم و با پشت به او زدم.
■ «حسین. خ» که متولد 1367 بود و در این درگیری مرگبار شرکت داشت، گفت: اولین نفری که پیاده شدم و دست خالی بودم. آمدم جلیل را بگیرم و نمی دانستم تیر خورده است. دیدم خروپف می کند. او کاملا بیهوش بود. وقتی خون را دیدم ترسیدم. جلوتر رفتم و علی جلو آمد و با شمشیر به من زد. هر چه سعی کردم جلوی او را بگیرم نتوانستم و او در همان لحظه ضربه زد. رضا یکی دو تا زد اما حسن چیزی نداشت و من هم نخوردم.
■ «حسن. خ» که متولد 1369 است نیز در جمع سوالات مقامات قضایی اظهار داشت: من چیزی ندارم. علی به جمشید آمد. من نذاشتم بزنه ولی علی زد. رضا را ندیدم که او را بزند اما وقتی در ماشین نشست گفت دو ضربه به دستش زدم اما خونی نبود، خندیدیم. همه چیز بیست تا سی ثانیه بود.
■ «رضا. ر» متولد 1369 نیز در این باره گفت: از ماشین پیاده شدیم. جلو آمدم، دیدم اول حسین رفت، بعد علی دوید و قمه ای در دست داشت که نفهمیدم آن را از کجا آورده بود و وقتی فحش می داد، به مرحومه می زد تا صحنه. از جلیل وقتی آمد تا خودش را بکشد، فکر کردم می خواهد چیزی بردارد. از ترس دو ضربه به دست راستش زدم.
اسلحه را از زیر خاک بیرون آوردم
متهم قتل درباره صحنه حادثه گفت: قمه کندادر را گرفتم. اومدم دم در خونه و دو بار به سرش زدم. فقط سی ثانیه طول کشید. اسلحه را به قیمت 1400، 6500000 تومان خریدم و وقتی آن را برداشتم زیر خاک پنهان کردم و در کیسه ای بود. همراهانم نمی دانستند که من اسلحه دارم. می خواستم دست و پایش را بشکنم چون دستم را شکست. من قصد کشتن نداشتم.
مطالب مرتبط
بررسی قیمت امروز خودروهای داخلی (۱۹ دی ۱۴۰۳) | کوییک، شاهین و تارا ارزان شدند
فیلم چمدان، اثر پربیننده شبکه نتفلیکس شد
رامین رضاییان در جمع گلزنترین مدافعان جهان + عکس