گفت: بسیار درس خواند. من تعجب می کنم که چگونه می توانند با این همه کار و زمان کم این همه وقت برای مطالعه صرف کنند. نماز اول وقت ایشان هم برای من خیلی جالب است.
دوستانشان از نماز اول وقت در زمان پدرم چیزهای شگفت انگیزی تعریف کرده اند. شنیدم پدرم در سخت ترین عملیات ها از نماز اول وقت غافل نبود.
برادر علی حاجی زاده در مورد نماز اول وقتش می گوید: با چند نفر از دوستان به شوش می رفتیم. آقا مهدی با ما بود. کنار سپاه سوزا غذاخوری بود. وارد سفره خانه که شدیم صدای اذان را شنیدیم. هر کدام یک غذا سفارش دادیم، بعد رفتیم و پشت سر آقا مهدی ایستادیم تا نماز بخوانیم. آرزوی بچه ها این بود که حتی در خواب ببینند که پشت سر آقا مهدی به نماز ایستاده اند.
آقا مهدی بعد از خواندن نماز به سجده رفت. آنقدر با صدای بلند از خدا طلب بخشش می کرد که همه برگشتند و صدای یک نفر را دیدند که مثل آن داخل رستوران استغفار می کند.
همین که سرش را از سجده بلند کرد، صورتش کاملاً خیس از اشک بود. خیلی زیبا بود
انگار همه داخل رستوران با دیدن چهره آقا مهدی جان خود را از دست دادند. آقا مهدی با دیدن این صحنه خندید و همه تعظیم کردند.
برگرفته از کتاب شهیدستان
راوی: فرزند شهید زین الدین علی حاجی زاده
بیشتر بخوانید:
ماجرای اخراج شهید مهدی زین الدین از مدرسه
داستان طعم شیرین آخرین دعای کمیل شهید زین الدین
نوجوانی که چهره شهید زین الدین را کشاند!
ماجرای حضور شهید زین الدین به تنهایی در جزیره فاو
jahannews به نقل از یستا
مطالب مرتبط
آیا مدارس اصفهان فردا چهارشنبه (۵ دی ۱۴۰۳) تعطیل است؟
خروج نیروهای فرانسوی از جمهوری چاد (یکم دی ۱۴۰۳)
آیتالله علمالهدی: خدمت به مجاوران باید تشکیلاتی و مستمر باشد