مجله اینترنتی یستا

رسانه تخصصی اینترنتی یستا

آموزش داستان‌نویسی | خیالی که نفس می‌کشد

تبلیغات بنری

به گزارش یستا احتمالاً افسانه‌های زیادی درباره برخورد نویسندگان بزرگ با شخصیت‌های داستانی‌شان شنیده و خوانده‌اید (که بسیاری از آنها احتمالاً درست هستند)، از بالزاک و پاپا گوریوت گرفته تا ویرجینیا وولف که شخصیت‌های آثارش را دید که وارد خانه‌اش می‌شوند و. ..

برای نوشتن یک شخصیت سرزنده و فریبنده، باید به همان سطح برسید و برای چنین کاری چندین تکنیک پیشنهادی وجود دارد:

اولااز همه مهمتر، شخصیت داستانی خود را بشناسید. یک راه حل خلاقانه برای این مشکل ایجاد تصویری از شخصیت است. به خصوص امروزه که دسترسی به اطلاعات آسان تر از همیشه شده است، می توانید تمام وب سایت ها، مجلات، نشریات، شخصیت های فیلم و هر چیزی که در دستتان است را مرور کنید تا تصویر شخصیتی را که در ذهن خود تصور می کنید پیدا کنید. .

این تکنیک چندین مزیت مهم دارد. اکثر نویسندگان، چه مبتدی و چه حرفه ای، برای مدت طولانی به جای تصویر واضحی از شخصیت داستانی خود، سایه ای مبهم و بدون چهره از او دارند (لازم است بدانید که این پدیده به خودی خود مشکلی ندارد و شاید در بعضی جاها همینطور عمل می کند). اگر این ناآگاهی از شخصیت هدف معنا و شکل نداشته باشد به این معناست که نویسنده تصور درستی از شخصیت ندارد و ذهنش در این زمینه ضعیف است.

برای حل این مشکل راه حل ذکر شده بسیار مفید است. عکس آن را در تلفن همراه خود نگه دارید یا در جایی که می نویسید (مثلا روی میز یا روی کمد) بچسبانید تا همیشه در میدان دید شما باشد. اگر نمی توانید تصویر او را پیدا کنید، تصویر او را بکشید. حتی اگر بتوان آن را به بیننده بازگرداند، زیرا مهم است بدانیم که ما در حال نوشتن داستان و ماجراهای زندگی این فرد هستیم. عکس پروفایل به شما کمک می کند احساس نزدیکی به خود کنید.

دوم ضبط دیوانه کننده است. برای مثال، فرض کنید قصد دارید ماجراهای یک هفته زندگی یک شخصیت را بنویسید. اساساً فهرست کردن اطلاعات مربوط به دوران کودکی یا سال های دور زندگی او منطقی نیست. اما این پیشنهاد دقیقاً برعکس را می گوید: دقیقاً این اطلاعات است که برای شما مفید خواهد بود، همانطور که برای افراد واقعی در زندگی ما صدق می کند. هر چه بیشتر در مورد آنها بدانیم، صمیمیت عمیق تری با آنها احساس می کنیم.

شاید زمانی که مشغول نوشتن وقایع آن هفته برای شخصیت داستانی خود هستید، لحظاتی پیش بیاید که حرکات، اعمال، افکار یا احساساتی که قرار است داشته باشد برای شما واضح نباشد یا حتی شک کنید. خواه این باشند یا آن دقیقاً در چنین لحظاتی است که این اطلاعات اضافی به کمک شما می آید و افق روشنی را برای شخصیت شما ترسیم می کند.

پس بنشینید و سریع و با عصبانیت در مورد گذشته شخصیت، خانواده اش و تمام تجربیاتی که ممکن است داشته باشد بنویسید. به طوری که جغرافیای این شخص بیشتر و بیشتر برای شما گسترش می یابد و هیچ بخشی از آن در سایه شما باقی نمی ماند. سپس متوجه تاثیر این توصیه و تاثیر روش او بر عمق استخوان های خود خواهید شد.

سوم:شکل گیری الگوهای رفتاری او در داستان «رادیکال‌های آزاد» اثر آلیس مونرو، شخصیت «نیتا» به دلیل «گیرنده» و «پذیرنده» (اصطلاحات طبقه‌بندی مایرز و بریگز)، عینک خود را رها می‌کند و سبک خواندن او به شرح زیر است. همین‌طور است و از عمل خارج از قواعد متعارف ابایی ندارد و این را در جزئیات کوچک یا رفتارهای مهم خود منعکس می‌کند. مثال های بی شماری وجود دارد که می توانم برای شما بیاورم. هدف این است که الگوی تفکر شخصیت خود را کشف کنید، او را بشناسید و حتی اگر قصد ندارید او را وارد داستان کنید، ریشه های رفتار او را شناسایی کنید.

این بدان معنی است که شما می دانید این درخت از چه دانه ای رشد کرده است و می دانید که طوفان بزرگ با چه شوکی شروع شد. به همین ترتیب، می‌دانید که یک درون‌گرا ممکن است در یک مهمانی چه نوع رفتاری از خود نشان دهد، یا یک فرد با عقده ادیپ چه رویکردی ممکن است در مواجهه با موقعیتی از قدرت اتخاذ کند، و یک شخصیت شدیداً خود ویرانگر به کجا ختم می‌شود. بالاتر ….

همه اینها را روی کاغذ به عنوان یک الگوی همپوشانی بکشید و نواحی مختلف شخصیت را بر اساس این ریشه ها طراحی کنید تا بدانید این شخص دارای چه نوع الیافی است و هنگام مواجهه با هر عنصر شیمیایی چگونه واکنش نشان می دهد.

این توصیه شما را با دنیای درونی شخصیت آشنا می کند. آن وقت است که شخصیت داستان شما با یک اتفاق کوچک گیج می شود، شما ریشه آن را می دانید، اگر جمله ای از یک نفر دور یا نزدیک او را در یک گودال نشخوار فرو برد، چرا برای شما کاملاً روشن می شود، از طرف دیگر. از طرفی خوانندگان دارای مطالعات روانشناسی با خواندن داستان شما بیشتر لذت خواهند برد. و کسانی که احساس همذات پنداری عمیقی با شخصیت دارند می توانند احساسات و احساسات درونی او را عمیقاً احساس کنند. در چنین شرایطی می توانید لذت مطالعه را برای مخاطب خود دوچندان کنید.

این توصیه ها ادامه دارد.

با احترام عمیق به جومپا لاهیری، استاد شخصیت سازی و من همیشه از خواندن داستان های او لذت برده ایم.

تبلیغات بنری